تک پارتی
از خستگی با یونگی یه سختی به تخت رسیدیم همین که خوابم برد
بازم همون خواب و کابوس همیشگی دیدم که تو مسر دریا تصادف میکنیم و من از ماشین پرت میشم بیرون و یونگی با ماشین از دره میوفته تو اون دریا و برون نمیاد نمیدونم این خواب از من چی میخاد ما همیشه به سمت خونه ویلای که یونگی اونجا داره میریم و چیزی نشده
و دوباره از خواب پریدم ولی این بار فرق داشت یونگی پیشم نبود که بغلم کنه فکر کردم پاینه و نبود همه جارو گشتم خیلی ترسیدم که کجاست ولی نبود هیجا نبود
🫀
درست فکر میکنید یونا دختر داستانه من سه سال پیش دوست پسرش رو تو تصادف از دست میده و بعد اون توهم وجود یونگی رو میزنه تا وقتی بتون دوباره اون خواب رو مرور کنه و بفهمه که یونگی دیگه نیست این درد ادامه داره
با درد ها رو به رو بشید وگرنه تموم نمیشه
بازم همون خواب و کابوس همیشگی دیدم که تو مسر دریا تصادف میکنیم و من از ماشین پرت میشم بیرون و یونگی با ماشین از دره میوفته تو اون دریا و برون نمیاد نمیدونم این خواب از من چی میخاد ما همیشه به سمت خونه ویلای که یونگی اونجا داره میریم و چیزی نشده
و دوباره از خواب پریدم ولی این بار فرق داشت یونگی پیشم نبود که بغلم کنه فکر کردم پاینه و نبود همه جارو گشتم خیلی ترسیدم که کجاست ولی نبود هیجا نبود
🫀
درست فکر میکنید یونا دختر داستانه من سه سال پیش دوست پسرش رو تو تصادف از دست میده و بعد اون توهم وجود یونگی رو میزنه تا وقتی بتون دوباره اون خواب رو مرور کنه و بفهمه که یونگی دیگه نیست این درد ادامه داره
با درد ها رو به رو بشید وگرنه تموم نمیشه
۲.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.