ااا
پارت ۶ فیک مجنون تو
ات ویو
یهو از خواب پریدم خدای من نهههه همهی اینا خواب بوده ینی با جونکوک فرار نکردم نهه حالم زیاد خوب نبود واسه همین پاشدم و واسه شب یه ارایش لایت کردم پریود هم نبودم چقد واقعی بود اون خوابه خدای من ولش کن
هدفونم رو برداشتم عطر narcicso رو زدم و صدا افنگمو زیاد کردم صدای اهنگم تو فدفون میپیچید بی توجه نسبت به ساعت پاشدم و رفتم یه لباس کاملا مشکی برداشتم و پوشیدم و یه کتونی الستار☆ برداشتم و پام کردم و بدون اینکه به روبروم نگاه کنم دستمو کردم تو جیبم و به پله های پایین میرفتم صدای کسی رو نمیشنیدم چون صدای هدفونم خیلی زیاد بود همینطور که داشتم با ریتم اهنگ راه میرفتم و از پله ها پاین میرفتم متوجه شدم که عموهام با خوانواده هاشون تو خونمونن و جونکوک و تهیونگ دارن بهم نگاه میکنن
ات ویو
یهو از خواب پریدم خدای من نهههه همهی اینا خواب بوده ینی با جونکوک فرار نکردم نهه حالم زیاد خوب نبود واسه همین پاشدم و واسه شب یه ارایش لایت کردم پریود هم نبودم چقد واقعی بود اون خوابه خدای من ولش کن
هدفونم رو برداشتم عطر narcicso رو زدم و صدا افنگمو زیاد کردم صدای اهنگم تو فدفون میپیچید بی توجه نسبت به ساعت پاشدم و رفتم یه لباس کاملا مشکی برداشتم و پوشیدم و یه کتونی الستار☆ برداشتم و پام کردم و بدون اینکه به روبروم نگاه کنم دستمو کردم تو جیبم و به پله های پایین میرفتم صدای کسی رو نمیشنیدم چون صدای هدفونم خیلی زیاد بود همینطور که داشتم با ریتم اهنگ راه میرفتم و از پله ها پاین میرفتم متوجه شدم که عموهام با خوانواده هاشون تو خونمونن و جونکوک و تهیونگ دارن بهم نگاه میکنن
۶.۴k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.