امروز ی پدر و دختر نشسته بودن کنارم
امروز ی پدر و دختر نشسته بودن کنارم
بابای دختره برگشت بهش گفت: تا میتونی اشتباه کن! چرا میترسی اشتباه کنی و گند بالا بیاری؟ اگه قرار باشه اشتباه نکنی ک دیگ آدم نیستی!
اون موقع بود ک فهمیدم تمام عمرم چقدر ب شنیدن همچین چیزی نیاز داشتم.
بابای دختره برگشت بهش گفت: تا میتونی اشتباه کن! چرا میترسی اشتباه کنی و گند بالا بیاری؟ اگه قرار باشه اشتباه نکنی ک دیگ آدم نیستی!
اون موقع بود ک فهمیدم تمام عمرم چقدر ب شنیدن همچین چیزی نیاز داشتم.
۲۲.۳k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.