P7
ات :خب میشه راجب خودمون بگی،چجوری ازدواج کردیم؟پدر مادرم...؟
کوک:خب ات تو یه رستوران داشتی،منم مشتری ثابتت بودم،کم کم از هم خوشمون اومدو...پدر مادرتم،متاسفم ولی فوت شدن..
ات:آها...
مرخص شدم و با کوک به خونمون رفتیم..
ات:کوک چقدر قشنگه...آها راستی یادم رفت کوک شغلت چیه؟
کوک:مدیر شرکت ATY هستم...
(بچها atyمن دراوردی نیست اسم گروه من و دوستامه،مخفف اسمامونه)
ات:آها...
کوک:راستی ات ..ما دیشب میخواستیم بچه...
ات :آ ...خب باشه یه وقت دیگه..
کوک:اوممم،راستی امشب دوستامون میان...
ات:کیا هستن؟منم میشناسم؟
کوک:آره بابا،خیلی هم باهاشون راحتی،یکیشونم که اصلا امروز با هم رفته بودیم شهربازی اونجا حالت بد شد...
ات:آهان..
کوک:از نظرت گیم بزنیم؟قبلا همیشه بازی میکردیم...
ات:باشه..
کوک دستگاه و روشن کرد و بازی کردیم...
ات:من بردم هوووورااااا
کوک:یه بار دیگه گیم بزنیم؟(کیوت)
ات:لپشو کشیدم و گفتم چقدر شبیه خرگوشایی
کوک:قبلا بهم میگفتی بانی..
ات:خب از این به بعد بازم میگم..
همون موقع چنتا پسر اومدن..
شوگا:اععع سلام
تهیونگ:بدون من گیم میزنید؟؟
نامجون:زنداداش مارو یادت نمیاد؟؟
کوک:نه یادش نمیاد..خب ات این قدبلنده نامجونه،اونی که خیلی قدش کوتاهه جیمینه
جیمین:اعععع کوووووککککک
کوک:تهیونگم خودت دیدیش،اونی که شبیه گربست شوگاعه،اونی که آینه دستشه جینه، اونم جیهوپه..
ات:آ...فهمیدم
جیمین:داشتید چیکار میکردید؟
ات:گیم میزدیم..
کوک:خب ات تو یه رستوران داشتی،منم مشتری ثابتت بودم،کم کم از هم خوشمون اومدو...پدر مادرتم،متاسفم ولی فوت شدن..
ات:آها...
مرخص شدم و با کوک به خونمون رفتیم..
ات:کوک چقدر قشنگه...آها راستی یادم رفت کوک شغلت چیه؟
کوک:مدیر شرکت ATY هستم...
(بچها atyمن دراوردی نیست اسم گروه من و دوستامه،مخفف اسمامونه)
ات:آها...
کوک:راستی ات ..ما دیشب میخواستیم بچه...
ات :آ ...خب باشه یه وقت دیگه..
کوک:اوممم،راستی امشب دوستامون میان...
ات:کیا هستن؟منم میشناسم؟
کوک:آره بابا،خیلی هم باهاشون راحتی،یکیشونم که اصلا امروز با هم رفته بودیم شهربازی اونجا حالت بد شد...
ات:آهان..
کوک:از نظرت گیم بزنیم؟قبلا همیشه بازی میکردیم...
ات:باشه..
کوک دستگاه و روشن کرد و بازی کردیم...
ات:من بردم هوووورااااا
کوک:یه بار دیگه گیم بزنیم؟(کیوت)
ات:لپشو کشیدم و گفتم چقدر شبیه خرگوشایی
کوک:قبلا بهم میگفتی بانی..
ات:خب از این به بعد بازم میگم..
همون موقع چنتا پسر اومدن..
شوگا:اععع سلام
تهیونگ:بدون من گیم میزنید؟؟
نامجون:زنداداش مارو یادت نمیاد؟؟
کوک:نه یادش نمیاد..خب ات این قدبلنده نامجونه،اونی که خیلی قدش کوتاهه جیمینه
جیمین:اعععع کوووووککککک
کوک:تهیونگم خودت دیدیش،اونی که شبیه گربست شوگاعه،اونی که آینه دستشه جینه، اونم جیهوپه..
ات:آ...فهمیدم
جیمین:داشتید چیکار میکردید؟
ات:گیم میزدیم..
۶.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.