"•عشق خونی•" "•پارت11•" "•بخش دوم•"
هشدار این پارت دارای صحنه های +18 میباشد
صورتم جمع شد و سرمو انداختم پایین. دوباره صدای پوزخندش رو شنیدم ـــ با اینکه الان یک هرزه ارضام کرد ولی هنوز اونقدر انرژی دارم که یک هرزه دیگه رو به فاک بدم! بعد تموم شدن جملش محکم هلم داد روی تخت و روم خیمه زد. سرش رو توی گردنم فرو کرد و شروع کرد به مارک دار کردن گردنم. با مک های محکمی که میزد مطمئن بودم جاش حسابی کبود میشه. گاز محکمی از گردنم گرفت که خواستم از درد جیغ بکشم ولی سریع دستش رو گذاشت روی دهنم و مانعم شد. خون نمی خورد و فقط گاز های محکمی از گردنم میگرفت و پوست و گوشتم رو بین دندوناش فشار میداد. سرش اومد پایین تر و دوباره دندوناش رو وسط قفسه سینم فرو کرد که از درد چشمام رو روی هم فشردم و اشکام سرازیر شد. لیسی به همون سینم که اون پسره بهش دست زده بود، زد و نوک سینم رو بین دندوناش گرفت و کشید. قوسی به کمرم داد و اشکام با شدت بیشتری گونه هامو خیس میکردن. باید خودمو لو بدم، باید بگم که اریکا نیستم وگرنه با عذاب جونمو میگیره.
سرش رو اورد بالا و خمار نگام کرد، دستش رو از روی دهنم برداشت ـــ امشب لذتی در کار نیس، می خوام طعم س ک س خشن رو بچشی بیب! لباشو محکم کوبید رو لبام و مک های محکمی میزد که صداش توی اتاق میپیچید. خواست زبونش رو وارد دهنم کنه که دندونامو محکم روی هم فشردم. عصبی گاز محکمی از لبام گرفت که از درد ناله ای کردم و دندونام رو از هم فاصله دادم. جیمین هم از فرصت استفاده کرد و سریع زبونش رو وارد دهنم کرد و جای جای دهنمو مزه میکرد. دستش رو روی سینم گذاشت و نوک سینم رو با انگشتاش گرفت و مالید که سیخ شد. ماده ی گرمی رو وسط پاهام احساس میکردم و درد عجیبی که نمی دونستم منشأش چی بود. با کم اوردن نفس، کمی از لبام فاصله گرفت. هردومون تند تند نفس میکشیدم. جوری که لباش می خورد به لبام، تیکه تیکه گفت ـــ دکمه...های...لباسمو...باز کن... سریع دستمو دراز کردم سمت دکمه هاش و یکی یکی بازشون کردم. می ترسیدم باهاش مخالف کنم، چون تیکه پارم میکرد. دوباره تیکه تیکه گفت ـــ لباسمو...در...بیار.. خودمو کشیدم جلو تا لباسش رو از تنش در بیارم که سینه هام چسبید به بدنش. لباسش رو در اوردم و انداختمش پایین تخت. نگاهی به پکاش انداختم و اب دهنمو به سختی قورت دادم. پوزخندی زد و زبونش رو روی لبام کشید و لباس و سوتینم رو در اورد و پرتشون کرد سمت کت خودش.
خجالت زده نگاهمو ازش دزدیدم، با لذت به بدنم خیره شده بود. نیشخندی زد و چونم رو توی دستش گرفت و مجبورم کرد نگاش کنم ـــ خجالت میکشی؟! از من؟! از اون عوضی خجالت نکشیدی پس حق نداری از منم خجالت بکشی! شورتمو در اورد و انداختش زمین. پاهامو به هم چسبوندم تا از دیده شدن نازم جلوگیری کنم. محکم پاهامو از هم باز کرد و به وسط پام خیره شد. بغض کرده گفتم ـــ جیمین، لطفا... گاز محکمی از قسمت داخلی رانم گرفت که لبمو گزیدم. پوزخندی زد ـــ بهم بگو ددی، بیب! اب دهنمو قورت دادم و ساکت شدم. می خوام از اینجا فرار کنم، می خوام داد بزنم بگم اون اریکای نکبت نیستم. ولی نمی تونم نقشه رو به هم بریزم چون اگه بفهمه کی ام و برای چی اینجام بازم میکشتتم.. دستش رو روی نازم کشید که قوسی به کمرم دادم. دوتا انگشتش رو تنظیم کرد و برد جلو که از درد اشکام دوباره شدت گرفت ـــ درد داره! پوزخندی زد ـــ لعنتی چرا انقدر تنگی؟ مگه پارت نکرده؟! به تخت چنگ زدم که اومد بالا و صورتش رو مقابل صورتم قرار داد. پوزخندش رو تمدید کرد ــ نکنه باکره ای و من اشتباه میکردم عاره؟! ولی به هرحال اون داشت دست مالیت میکرد و منم الان درد دارم و باید خودمو خالی کنم، پس نمی تونم بهت دست نزنم! با چشمای درشت شده نگاش کردم.
صورتم جمع شد و سرمو انداختم پایین. دوباره صدای پوزخندش رو شنیدم ـــ با اینکه الان یک هرزه ارضام کرد ولی هنوز اونقدر انرژی دارم که یک هرزه دیگه رو به فاک بدم! بعد تموم شدن جملش محکم هلم داد روی تخت و روم خیمه زد. سرش رو توی گردنم فرو کرد و شروع کرد به مارک دار کردن گردنم. با مک های محکمی که میزد مطمئن بودم جاش حسابی کبود میشه. گاز محکمی از گردنم گرفت که خواستم از درد جیغ بکشم ولی سریع دستش رو گذاشت روی دهنم و مانعم شد. خون نمی خورد و فقط گاز های محکمی از گردنم میگرفت و پوست و گوشتم رو بین دندوناش فشار میداد. سرش اومد پایین تر و دوباره دندوناش رو وسط قفسه سینم فرو کرد که از درد چشمام رو روی هم فشردم و اشکام سرازیر شد. لیسی به همون سینم که اون پسره بهش دست زده بود، زد و نوک سینم رو بین دندوناش گرفت و کشید. قوسی به کمرم داد و اشکام با شدت بیشتری گونه هامو خیس میکردن. باید خودمو لو بدم، باید بگم که اریکا نیستم وگرنه با عذاب جونمو میگیره.
سرش رو اورد بالا و خمار نگام کرد، دستش رو از روی دهنم برداشت ـــ امشب لذتی در کار نیس، می خوام طعم س ک س خشن رو بچشی بیب! لباشو محکم کوبید رو لبام و مک های محکمی میزد که صداش توی اتاق میپیچید. خواست زبونش رو وارد دهنم کنه که دندونامو محکم روی هم فشردم. عصبی گاز محکمی از لبام گرفت که از درد ناله ای کردم و دندونام رو از هم فاصله دادم. جیمین هم از فرصت استفاده کرد و سریع زبونش رو وارد دهنم کرد و جای جای دهنمو مزه میکرد. دستش رو روی سینم گذاشت و نوک سینم رو با انگشتاش گرفت و مالید که سیخ شد. ماده ی گرمی رو وسط پاهام احساس میکردم و درد عجیبی که نمی دونستم منشأش چی بود. با کم اوردن نفس، کمی از لبام فاصله گرفت. هردومون تند تند نفس میکشیدم. جوری که لباش می خورد به لبام، تیکه تیکه گفت ـــ دکمه...های...لباسمو...باز کن... سریع دستمو دراز کردم سمت دکمه هاش و یکی یکی بازشون کردم. می ترسیدم باهاش مخالف کنم، چون تیکه پارم میکرد. دوباره تیکه تیکه گفت ـــ لباسمو...در...بیار.. خودمو کشیدم جلو تا لباسش رو از تنش در بیارم که سینه هام چسبید به بدنش. لباسش رو در اوردم و انداختمش پایین تخت. نگاهی به پکاش انداختم و اب دهنمو به سختی قورت دادم. پوزخندی زد و زبونش رو روی لبام کشید و لباس و سوتینم رو در اورد و پرتشون کرد سمت کت خودش.
خجالت زده نگاهمو ازش دزدیدم، با لذت به بدنم خیره شده بود. نیشخندی زد و چونم رو توی دستش گرفت و مجبورم کرد نگاش کنم ـــ خجالت میکشی؟! از من؟! از اون عوضی خجالت نکشیدی پس حق نداری از منم خجالت بکشی! شورتمو در اورد و انداختش زمین. پاهامو به هم چسبوندم تا از دیده شدن نازم جلوگیری کنم. محکم پاهامو از هم باز کرد و به وسط پام خیره شد. بغض کرده گفتم ـــ جیمین، لطفا... گاز محکمی از قسمت داخلی رانم گرفت که لبمو گزیدم. پوزخندی زد ـــ بهم بگو ددی، بیب! اب دهنمو قورت دادم و ساکت شدم. می خوام از اینجا فرار کنم، می خوام داد بزنم بگم اون اریکای نکبت نیستم. ولی نمی تونم نقشه رو به هم بریزم چون اگه بفهمه کی ام و برای چی اینجام بازم میکشتتم.. دستش رو روی نازم کشید که قوسی به کمرم دادم. دوتا انگشتش رو تنظیم کرد و برد جلو که از درد اشکام دوباره شدت گرفت ـــ درد داره! پوزخندی زد ـــ لعنتی چرا انقدر تنگی؟ مگه پارت نکرده؟! به تخت چنگ زدم که اومد بالا و صورتش رو مقابل صورتم قرار داد. پوزخندش رو تمدید کرد ــ نکنه باکره ای و من اشتباه میکردم عاره؟! ولی به هرحال اون داشت دست مالیت میکرد و منم الان درد دارم و باید خودمو خالی کنم، پس نمی تونم بهت دست نزنم! با چشمای درشت شده نگاش کردم.
۶۷.۵k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱