فیک: my mission
فیک: my mission
پارت:66
.............................................................
کره شمالی عمارت/
تهیونگ روشو سمت جنی برگردوند و یه نگاه کوتاهی بهش انداخت و چشماشو بست
تهیونگ: بگو چی میخوای ؟!
جنی: کمکم کن برم تو اتاقم.. اینجا باشم بقیه میفهمن
تهیونگ: لباساتو بپوش و برو منو میخوای چیکار
وقتی جوابی از جنی نشنید چشماشو واکرد و با جنی مواجه شد که بینی و گوشش بخاطر گریه قرمز شده بود
تهیونگ: هی! چرا گریه می کنی؟! باشه کمکت میکنم
جنی: تو خیلی بیرحمی! شاید منم بیرحم باشم منم برای هیچکسی اونقدری که کافیه خوب نبودم ولی هیچوقت کسی رو اذیت نکردم! قتل هایی هم که انجام دادم همش کسایی بودن که بد بودن ..
تهیونگ: عه پس مرده سبزی فروش چی؟!
جنی: خب اون.. حالا ینفر اشکال نداره نع؟!
تهیونگ: ینفر داش تو با ماشین زدی به دونفر ینفر رو بخاطر اینکه یکم پول اضافی ازت گرفت از وسط نصف کردی زن بدبختی که بهت گفته بود موهات خوشکل نیستن کلشو کندی
جنی: بسه ادامه نده.. وایسا ببینم تو از کجا اینارو میدونی ؟!
تهیونگ: هیچ همینجوری
جنی: ولی بازم من خیلی آدم خوبیم نه ؟!
تهیونگ: خداییش من انقدر خشن نکردمت ضربه بزنم به مغزت الان داری چرت و پرت سرهم میکنی و میگی
جنی: ایش عوضی اومدم احساسی برخورد کنم بهرحال به کونم منو ببر تو اتاقم
تهیونگ بلند شد لباس تن خودش و جنی کرد جنی رو براید بغل کرد و بردتش تو اتاقش
تهیونگ: لازم نیست فردا زود پاشی خودم یه چی سرهم میکنم الانم بخواب
جنی سری به نشونه تایید تکون داد و تهیونگ از اتاق رفت بیرون
جنی از شدت خستگی زیاد سریع خوابش برد
9:10/
چند دقیقه ای میشد صبحونه شون رو خورده بودن کوک و جیمین به بهونه خرید رفته بودن بیرون و جسد هایی رو که اون شب نتونستن ببرن رو امروز برده بودن جیسو با دایون درحال چک کردن وضعیت سازمان بودن رزی و لیسا هم ظزف هارو میشستن...
تهیونگ هم روی کاناپه نشسته بود و داشت تلفزیون نگاه می کرد
جیسو: رزی*داد*
رزی: ها؟!
جیسو: برو ببین جنی بیدار شده
تهیونگ: گفتم نمی خ...
رزی: امروز دیدم رفت بیرون اونی*داد*
جیسو: رفته بیرون و به ما هیچی نگفته؟!
تهیونگ: دیونه گیه!
دایون: چی؟!
تهیونگ: عا هیچی خب منم یسر میرن بیرون زود بر میگردم!
دایون: زود برگرد امروز جین و کانگ هی میان درمورد موضوعی بحرفن
تهیونگ: زود برمیگردم!
تهیونگ میخواست بره که در زودتر واشد و قامت جنی توی چارچوب نمایان شد
پارت:66
.............................................................
کره شمالی عمارت/
تهیونگ روشو سمت جنی برگردوند و یه نگاه کوتاهی بهش انداخت و چشماشو بست
تهیونگ: بگو چی میخوای ؟!
جنی: کمکم کن برم تو اتاقم.. اینجا باشم بقیه میفهمن
تهیونگ: لباساتو بپوش و برو منو میخوای چیکار
وقتی جوابی از جنی نشنید چشماشو واکرد و با جنی مواجه شد که بینی و گوشش بخاطر گریه قرمز شده بود
تهیونگ: هی! چرا گریه می کنی؟! باشه کمکت میکنم
جنی: تو خیلی بیرحمی! شاید منم بیرحم باشم منم برای هیچکسی اونقدری که کافیه خوب نبودم ولی هیچوقت کسی رو اذیت نکردم! قتل هایی هم که انجام دادم همش کسایی بودن که بد بودن ..
تهیونگ: عه پس مرده سبزی فروش چی؟!
جنی: خب اون.. حالا ینفر اشکال نداره نع؟!
تهیونگ: ینفر داش تو با ماشین زدی به دونفر ینفر رو بخاطر اینکه یکم پول اضافی ازت گرفت از وسط نصف کردی زن بدبختی که بهت گفته بود موهات خوشکل نیستن کلشو کندی
جنی: بسه ادامه نده.. وایسا ببینم تو از کجا اینارو میدونی ؟!
تهیونگ: هیچ همینجوری
جنی: ولی بازم من خیلی آدم خوبیم نه ؟!
تهیونگ: خداییش من انقدر خشن نکردمت ضربه بزنم به مغزت الان داری چرت و پرت سرهم میکنی و میگی
جنی: ایش عوضی اومدم احساسی برخورد کنم بهرحال به کونم منو ببر تو اتاقم
تهیونگ بلند شد لباس تن خودش و جنی کرد جنی رو براید بغل کرد و بردتش تو اتاقش
تهیونگ: لازم نیست فردا زود پاشی خودم یه چی سرهم میکنم الانم بخواب
جنی سری به نشونه تایید تکون داد و تهیونگ از اتاق رفت بیرون
جنی از شدت خستگی زیاد سریع خوابش برد
9:10/
چند دقیقه ای میشد صبحونه شون رو خورده بودن کوک و جیمین به بهونه خرید رفته بودن بیرون و جسد هایی رو که اون شب نتونستن ببرن رو امروز برده بودن جیسو با دایون درحال چک کردن وضعیت سازمان بودن رزی و لیسا هم ظزف هارو میشستن...
تهیونگ هم روی کاناپه نشسته بود و داشت تلفزیون نگاه می کرد
جیسو: رزی*داد*
رزی: ها؟!
جیسو: برو ببین جنی بیدار شده
تهیونگ: گفتم نمی خ...
رزی: امروز دیدم رفت بیرون اونی*داد*
جیسو: رفته بیرون و به ما هیچی نگفته؟!
تهیونگ: دیونه گیه!
دایون: چی؟!
تهیونگ: عا هیچی خب منم یسر میرن بیرون زود بر میگردم!
دایون: زود برگرد امروز جین و کانگ هی میان درمورد موضوعی بحرفن
تهیونگ: زود برمیگردم!
تهیونگ میخواست بره که در زودتر واشد و قامت جنی توی چارچوب نمایان شد
۴.۹k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.