قسمت پایانی درحال جنگ
میتسوری: وایی شینوبو اونجا الان داره میجنگه ایگورو سان
ایگورو: مهم نیست، ما الان اینجاییم و میتونیم کمکش کنیم. تا وقتی که ازم دور نشی میتونم ازت محافظت کنم.
/شینوبو متوجه حضور میتسوری و اوبانای میشه)
دوما: ارباب موزان، تشریف بیارید، هاشیراهای مد نظرتون تشریف اوردن
شینوبو: نه نه، موزان میتسوری و اوبانای رو هدف قرار داده، این خیلی بده، امیدوارم نمیرن
میتسوری: چی یعنی قراره با موزان جنگ کنیم؟؟؟
اوبانای: اگه بمیریم، باهم میمیرم
موزان: میتسوری و اوبانای ممنونم که برای نجات این پروانه اومدین. گوشت های خوشمزه.
میتسوری: موزان، فکر نمیکردم یروزی برسه که باهم روبرو شیم
اوبانای: جنگ باهات کار راحتی نیست، ولی منو میتسوری از پسش برمیایم
موزان: زیاد مطمئن نباش
(با یه ضربه موزان باند اوبانای پاره میشه)
میتسوری: ای وای، ایگورو سان مشکلی برات پیش نمیاد؟
اوبانای: متاسفانه دهنم زخماش باز شد و خونریزی پیدا کرد
میتسوری: نه نههههههه
میتسوری خودشو انداخت جلوی اوبانای و موزان ضربه محکمی بهش زد که خونریزی خیییییلی شدیدی پیدا کرد
شینوبو: خیلی بده، من از پس این شیطان بر نمیام، و میتسوری و اوبانای دارن جون میدن
اوبانای هم پرت میشه و میتسوری رو بغل میکنه
میتسوری: اوبانای، اگه ما دوباره متولد شدیم، من میتونم عروس تو باشم؟
اوبانای: حتما که میتونی
(اوبانای و میتسوری میمیرن)
کانائو از راه میرسه
میبینه که اوبانای و میتسوری مردن و شینوبو داره خفه میشه
خفه شدن شینوبو و مرگش جلوی چشماش صورت میگیره
شینوبو میمیره
و کانائو یکی از چشماشو از دست میده
از اون به بعد صاحب بعدی کابورامارو کانائو شد
پایان😞
ایگورو: مهم نیست، ما الان اینجاییم و میتونیم کمکش کنیم. تا وقتی که ازم دور نشی میتونم ازت محافظت کنم.
/شینوبو متوجه حضور میتسوری و اوبانای میشه)
دوما: ارباب موزان، تشریف بیارید، هاشیراهای مد نظرتون تشریف اوردن
شینوبو: نه نه، موزان میتسوری و اوبانای رو هدف قرار داده، این خیلی بده، امیدوارم نمیرن
میتسوری: چی یعنی قراره با موزان جنگ کنیم؟؟؟
اوبانای: اگه بمیریم، باهم میمیرم
موزان: میتسوری و اوبانای ممنونم که برای نجات این پروانه اومدین. گوشت های خوشمزه.
میتسوری: موزان، فکر نمیکردم یروزی برسه که باهم روبرو شیم
اوبانای: جنگ باهات کار راحتی نیست، ولی منو میتسوری از پسش برمیایم
موزان: زیاد مطمئن نباش
(با یه ضربه موزان باند اوبانای پاره میشه)
میتسوری: ای وای، ایگورو سان مشکلی برات پیش نمیاد؟
اوبانای: متاسفانه دهنم زخماش باز شد و خونریزی پیدا کرد
میتسوری: نه نههههههه
میتسوری خودشو انداخت جلوی اوبانای و موزان ضربه محکمی بهش زد که خونریزی خیییییلی شدیدی پیدا کرد
شینوبو: خیلی بده، من از پس این شیطان بر نمیام، و میتسوری و اوبانای دارن جون میدن
اوبانای هم پرت میشه و میتسوری رو بغل میکنه
میتسوری: اوبانای، اگه ما دوباره متولد شدیم، من میتونم عروس تو باشم؟
اوبانای: حتما که میتونی
(اوبانای و میتسوری میمیرن)
کانائو از راه میرسه
میبینه که اوبانای و میتسوری مردن و شینوبو داره خفه میشه
خفه شدن شینوبو و مرگش جلوی چشماش صورت میگیره
شینوبو میمیره
و کانائو یکی از چشماشو از دست میده
از اون به بعد صاحب بعدی کابورامارو کانائو شد
پایان😞
۴.۰k
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.