رمان عاشقم باش 🫀🙃
رفتم شرکت کارای عقب مونده دیروز انجام دادم ساعت دقیقا 1:10بود رفتم خونه
دیانا،،سلام
من،،سلام خانم خوشگله
دیانا،،امروز هستی نیومد
من،،چرا؟؟
دیانا،،بهم زنگ زد گفت مریض شدم نمیتونم بیام
من،،اشکال نداره
دیانا ،،حالا ببین چی درست کردم ناهار
من،،چی درست کردی؟؟
دیانا،،موکورانی
من،،،اخ جونمی ماکارونی
ناهار خوردیم رفتیم بخوابیم
به دیانا گفتم
من،،به نظرت اسم بچمونو چی بزاریم
دیانا،،نگین
من،،هرچی تو بگی
بعد منو ارسلان بغل کرد و خوابیدیم
دیانا،،سلام
من،،سلام خانم خوشگله
دیانا،،امروز هستی نیومد
من،،چرا؟؟
دیانا،،بهم زنگ زد گفت مریض شدم نمیتونم بیام
من،،اشکال نداره
دیانا ،،حالا ببین چی درست کردم ناهار
من،،چی درست کردی؟؟
دیانا،،موکورانی
من،،،اخ جونمی ماکارونی
ناهار خوردیم رفتیم بخوابیم
به دیانا گفتم
من،،به نظرت اسم بچمونو چی بزاریم
دیانا،،نگین
من،،هرچی تو بگی
بعد منو ارسلان بغل کرد و خوابیدیم
۲۴.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.