دلنوشته
دلنوشته
《امشبم که با یادت نشستم گفتگو کردم 》
تمام خاطـراتم را بــه شوقت زیر و رو کردم
نفهمیدم چه شد اما دلم بـــا دیدنت لرزید
نگفتم با کسی شاید که ترس از آبرو کردم
چه میدانی از احوالم که در دنیای بی مهری
تمام زخمهایم را بـه دست خـود رفـو کردم
شبیه آرزوهـای محـال است این وصـال اما
و میـدانـم نخواهد شد ولی مـن آرزو کردم
خــزان زد آرزوهــا را میــان سینه پـرپـر شد
به یادت غنچه ای چیدم ولی با گریه بو کردم
پرم از حرف ناگفته کسی سنگ صبورم نیست
بـرای درد دل کردن تـو را من جستجو کردم😔
#یاس_خوبیها
《امشبم که با یادت نشستم گفتگو کردم 》
تمام خاطـراتم را بــه شوقت زیر و رو کردم
نفهمیدم چه شد اما دلم بـــا دیدنت لرزید
نگفتم با کسی شاید که ترس از آبرو کردم
چه میدانی از احوالم که در دنیای بی مهری
تمام زخمهایم را بـه دست خـود رفـو کردم
شبیه آرزوهـای محـال است این وصـال اما
و میـدانـم نخواهد شد ولی مـن آرزو کردم
خــزان زد آرزوهــا را میــان سینه پـرپـر شد
به یادت غنچه ای چیدم ولی با گریه بو کردم
پرم از حرف ناگفته کسی سنگ صبورم نیست
بـرای درد دل کردن تـو را من جستجو کردم😔
#یاس_خوبیها
۱۴.۱k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.