فیک تیهونگ
پارت 1
ا.ت ویو
گوشیم رو گذاشته بودم روی زنگ تا فردا یکم زودتر بیدارشم برای صبحونه
با الارم گوشیم قلطی خوردم و بیدار شودم رفتم برای صبحونه نون بگیرم توی صف نانوایی بودم که گوشیم زنگ خورد
اسمش رو که دیدم شک زده شودم چون سال ها بود با این دوستم دعوا کرده بودم و باهاش قهر بودم
برای بار دوم زنگ زد گوشی رو جواب دادم
ا.ت بله بفرمایید در خدمتم
منو نمیشناسی دوست قدیمیت جونگ
نمیدونستم چی بگم ولی هر جور بود جوابش رو دادم
منو دعوت کرده بود به یک بار تا با دوستامون دور هم جمع بشیم
بهش گفتم فردا خبرت میکنم
نون رو گرفتم و رفتم خونه صبحونه رو خوردم
رفتم روی تخت دراز کشیدم داشتم فکر میکردم که برم نرم چیکار کنم
تا نصف شب داشتم فکر میکردم که خوابم برد
صبح بلند شودم تصمیمم رو گرفتم بهش خبر دادم
قرارمو برای فردا ساعت (۹) بود شب شود رفتم خوابیدم ببینم فردا چی میشه
با الارم گوشیم بیدار شودم صبحونه رو خوردم
استرس منو فرا گرفته بود با چیکار کنم چیکار کنم
ساعت ۶ شود یادم افتاد که هیچ کاری نکردم و اماده نشودم رفتم یک دست لباس نو خریدم وسریع برگشتم
ساعت ۷ بود رفتم دستو صورتم رو اب زدم و رفتم روی تخت گوشیم رو تنظیم کردم و گرفتم خوابیدم بیدار که شودم ......
ا.ت ویو
گوشیم رو گذاشته بودم روی زنگ تا فردا یکم زودتر بیدارشم برای صبحونه
با الارم گوشیم قلطی خوردم و بیدار شودم رفتم برای صبحونه نون بگیرم توی صف نانوایی بودم که گوشیم زنگ خورد
اسمش رو که دیدم شک زده شودم چون سال ها بود با این دوستم دعوا کرده بودم و باهاش قهر بودم
برای بار دوم زنگ زد گوشی رو جواب دادم
ا.ت بله بفرمایید در خدمتم
منو نمیشناسی دوست قدیمیت جونگ
نمیدونستم چی بگم ولی هر جور بود جوابش رو دادم
منو دعوت کرده بود به یک بار تا با دوستامون دور هم جمع بشیم
بهش گفتم فردا خبرت میکنم
نون رو گرفتم و رفتم خونه صبحونه رو خوردم
رفتم روی تخت دراز کشیدم داشتم فکر میکردم که برم نرم چیکار کنم
تا نصف شب داشتم فکر میکردم که خوابم برد
صبح بلند شودم تصمیمم رو گرفتم بهش خبر دادم
قرارمو برای فردا ساعت (۹) بود شب شود رفتم خوابیدم ببینم فردا چی میشه
با الارم گوشیم بیدار شودم صبحونه رو خوردم
استرس منو فرا گرفته بود با چیکار کنم چیکار کنم
ساعت ۶ شود یادم افتاد که هیچ کاری نکردم و اماده نشودم رفتم یک دست لباس نو خریدم وسریع برگشتم
ساعت ۷ بود رفتم دستو صورتم رو اب زدم و رفتم روی تخت گوشیم رو تنظیم کردم و گرفتم خوابیدم بیدار که شودم ......
۱۳.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.