Part 6 ‹اخر›
Part 6 ‹اخر›
2025-
کیم تهیونگ بعد از نا پدیده شدن کیم ا.ت هر کاری کرد پیداش کنه پس پرونده کیم ا.ت رو قبول کرد و روز و شب توی پاسگاه پلیس، پشت میز کاریش این پرونده رو دنبال میکرد....
(اون کسی بود که برای اولین بار اعتماد من رو جلب کردو تنها کسی که تونستم زنده بزارمش...اون ازم خواست باهاش زندگی کنم بدون اینکه حرفی بزنه...از اعتمادی که بهم داشت متعجب بودم،حتی خودمم به خودم اعتماد نداشتم چطور ممکنه... وقتی باهاش بودم احساس امنیت داشتم و تنها جایی که حس میکردم یکی مراقبمه و نمیخواد ازم فرار کنه و تحویلم بده..دوست داشتم هر کاری کنم که بیشتر بهم نزدیک بشه،که شد تنها کسی که باعث شد بفهمم احساسات یعنی چی.. وقتی جای خالیش رو میبینم حس میکنم قدرشو ندونستم قدر تنها کسی که باعت میشه شکوفه های دلم باز بشه....)
کیم براش فرقی نداشت چه زمانی بود و حتی یک ثانیه رو هم از پیدا کردن ا.ت دست بر نداشت که نداشت.....
.
.
.
.
وانشات بعدی از کیی باشههه؟
2025-
کیم تهیونگ بعد از نا پدیده شدن کیم ا.ت هر کاری کرد پیداش کنه پس پرونده کیم ا.ت رو قبول کرد و روز و شب توی پاسگاه پلیس، پشت میز کاریش این پرونده رو دنبال میکرد....
(اون کسی بود که برای اولین بار اعتماد من رو جلب کردو تنها کسی که تونستم زنده بزارمش...اون ازم خواست باهاش زندگی کنم بدون اینکه حرفی بزنه...از اعتمادی که بهم داشت متعجب بودم،حتی خودمم به خودم اعتماد نداشتم چطور ممکنه... وقتی باهاش بودم احساس امنیت داشتم و تنها جایی که حس میکردم یکی مراقبمه و نمیخواد ازم فرار کنه و تحویلم بده..دوست داشتم هر کاری کنم که بیشتر بهم نزدیک بشه،که شد تنها کسی که باعث شد بفهمم احساسات یعنی چی.. وقتی جای خالیش رو میبینم حس میکنم قدرشو ندونستم قدر تنها کسی که باعت میشه شکوفه های دلم باز بشه....)
کیم براش فرقی نداشت چه زمانی بود و حتی یک ثانیه رو هم از پیدا کردن ا.ت دست بر نداشت که نداشت.....
.
.
.
.
وانشات بعدی از کیی باشههه؟
۱.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.