سناریو bts
با مامانت پیش اعضا بودین و حرف میزدین که مامانت گفت: میخوام یک خاطره ازت ا/ت براتون بگم
همه منتظر بودن بگه که مامانت اون خاطره ای رو تعریف کرد که موقعی بچه بودی با پوشک رفته بودی بیرون و منتظر یک خوراکی بودی
داشتی تک تک واکنش های اعضا رو نگا میکردی که دیدی جیمین داره اینطوری میخنده*گیف*
همه منتظر بودن بگه که مامانت اون خاطره ای رو تعریف کرد که موقعی بچه بودی با پوشک رفته بودی بیرون و منتظر یک خوراکی بودی
داشتی تک تک واکنش های اعضا رو نگا میکردی که دیدی جیمین داره اینطوری میخنده*گیف*
۱۲.۶k
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.