تلخِ قشنگ^^
تلخِقشنگ^^
مادری هفت پسر داشته از قضا پسر کوچیکه عاشق دختر خاله اش میشه، کارای عروسی انجام میشه و شب عروسی خبر میاد که جنگ شده . .
هفت تا پسر سوار اسب میشن و میرن به جنگ دشمن !
مادر که دلش تاب دوری پسرا رو نداره واسه اینکه سالم برگردند نذر میکنه که برای قربونی جان یکی از عزیزانش رو بده . .
جنگ تموم میشه و خبر میدن که پسرات به سلامت دارن بر میگردند و مادر مجبور میشه که نذرش رو ادا کنه ؛
میگرده بین خانواده اش می بینه که به جز عروس کوچک همه بچه دارند . .
شب به عروس کوچک نذرش رو میگه و اونم که قلب مهربون و عاشقی داشت قبول می کنه !
و قربونی میشه . .
وقتی برادرا برمیگردند همه زنها میرن به استقبال مردانشون ؛ اما از عروس کوچک خبری نبود !
وقتی جریان رو به همسرش میگویند از ناکامی عشقش مجنون میشه و میره تو کوه و کمر
و این ترانه رو میخونه . . (=🖤"
https://t.me/brainstoom
مادری هفت پسر داشته از قضا پسر کوچیکه عاشق دختر خاله اش میشه، کارای عروسی انجام میشه و شب عروسی خبر میاد که جنگ شده . .
هفت تا پسر سوار اسب میشن و میرن به جنگ دشمن !
مادر که دلش تاب دوری پسرا رو نداره واسه اینکه سالم برگردند نذر میکنه که برای قربونی جان یکی از عزیزانش رو بده . .
جنگ تموم میشه و خبر میدن که پسرات به سلامت دارن بر میگردند و مادر مجبور میشه که نذرش رو ادا کنه ؛
میگرده بین خانواده اش می بینه که به جز عروس کوچک همه بچه دارند . .
شب به عروس کوچک نذرش رو میگه و اونم که قلب مهربون و عاشقی داشت قبول می کنه !
و قربونی میشه . .
وقتی برادرا برمیگردند همه زنها میرن به استقبال مردانشون ؛ اما از عروس کوچک خبری نبود !
وقتی جریان رو به همسرش میگویند از ناکامی عشقش مجنون میشه و میره تو کوه و کمر
و این ترانه رو میخونه . . (=🖤"
https://t.me/brainstoom
۳.۰k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.