Lie part : 19
استاد : خب بچه ها امروز یه دانشجو جدید داریم بیا تو ویلیام
چشمام رو روی هم فشار دادم باید خودم رو کنترل کنم اره یوری تو قویی با حس دستادی گرم نامجون چشمام رو باز کردم باز از اون لبخندهای گرمش بهم زد
نامجون : آروم باش
و چشماش رو باز و بسته کرد سرم رو تکون دادم
استاد : ویلیام جونز برو بشین خب بچه ها درس رو شروع میکنیم
از اول تا آخر کلاس همش نگاههای خیره ویلیام رو روی خودم حس میکردم کلاس تموم شد خواستم برم بیرون که یونهی و جونگمین جلوم رو گرفتن
یونهی : یوری نمیخوای ما رو ببخشی ببین خواش میکنم قهر نباش
جونگمین : معذرت میخوایم یوری
نامجون : یوری آشتی کن دیگه ببین شبیه موش زشت شدن
خندهای کردم که جونگمین زد به بازوی نامجون
جونگمین : الان تو مثلا میخواستی از ما دفاع کنی
نامجون : حالا مثلا
یوری: اوکی بس کنید بخشیدمتون این بار فقط بخاطر نامجون
با این حرفم هر دوتاشون پریدن بغلم
یونهی : وای باشه باشه ببخشید
خواستیم بریم تو حیاط که ویلیام اومد و خواست نزدیکم بشه که گفتم بیاین بریم بیرون
یوری : ازش متنفرم راستی نامجون واقعا معذرت میخوام که تو رو هم وارد این بازی کردم
نامجون : نه اصلا اشکالی نداره کمکت میکنم
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
Namjoon
از همون روز اولی که یوری رو دیدم احساس میکردم یه حس بهش دارم با اون نگاه های کنجکاو و قشنگش بهم نگاه میکرد و مرتب به جونگ کوک فحش میداد بعد از هانا من دیگه عاشق هیچکس نشدم وقتی ازش پرسیدم که من رو انتخاب میکنه یا جونگ کوک رو وقتی اسم من رو گفت دلم میخواست پرواز کنم
وقتی دستم رو گرفت دلم میخواست پرواز کنم دلم میخواد بیشتر بهش نزدیک بشم
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره
https://harfeto.timefriend.net/17047929024869
ناشناس رو پر کنید جوابتون رو تو استوری میزارم گایز
چشمام رو روی هم فشار دادم باید خودم رو کنترل کنم اره یوری تو قویی با حس دستادی گرم نامجون چشمام رو باز کردم باز از اون لبخندهای گرمش بهم زد
نامجون : آروم باش
و چشماش رو باز و بسته کرد سرم رو تکون دادم
استاد : ویلیام جونز برو بشین خب بچه ها درس رو شروع میکنیم
از اول تا آخر کلاس همش نگاههای خیره ویلیام رو روی خودم حس میکردم کلاس تموم شد خواستم برم بیرون که یونهی و جونگمین جلوم رو گرفتن
یونهی : یوری نمیخوای ما رو ببخشی ببین خواش میکنم قهر نباش
جونگمین : معذرت میخوایم یوری
نامجون : یوری آشتی کن دیگه ببین شبیه موش زشت شدن
خندهای کردم که جونگمین زد به بازوی نامجون
جونگمین : الان تو مثلا میخواستی از ما دفاع کنی
نامجون : حالا مثلا
یوری: اوکی بس کنید بخشیدمتون این بار فقط بخاطر نامجون
با این حرفم هر دوتاشون پریدن بغلم
یونهی : وای باشه باشه ببخشید
خواستیم بریم تو حیاط که ویلیام اومد و خواست نزدیکم بشه که گفتم بیاین بریم بیرون
یوری : ازش متنفرم راستی نامجون واقعا معذرت میخوام که تو رو هم وارد این بازی کردم
نامجون : نه اصلا اشکالی نداره کمکت میکنم
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
Namjoon
از همون روز اولی که یوری رو دیدم احساس میکردم یه حس بهش دارم با اون نگاه های کنجکاو و قشنگش بهم نگاه میکرد و مرتب به جونگ کوک فحش میداد بعد از هانا من دیگه عاشق هیچکس نشدم وقتی ازش پرسیدم که من رو انتخاب میکنه یا جونگ کوک رو وقتی اسم من رو گفت دلم میخواست پرواز کنم
وقتی دستم رو گرفت دلم میخواست پرواز کنم دلم میخواد بیشتر بهش نزدیک بشم
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره
https://harfeto.timefriend.net/17047929024869
ناشناس رو پر کنید جوابتون رو تو استوری میزارم گایز
۱۴.۷k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.