عشق و دوری
پارت اخر
همه بچه ها گریه میکردن با خیلی بد نگاهم میکردن و میگفتن
همشش تقصیر تویه از اینجا برو میخوای بکشیش
همون لحظه با خودم گفتم
اون موقع که حالم داغون بودو با احساساتم بازی شده بود
من مردم اما کسی به دادم نرسید
الان که کسی که دوسش، دارم اسیب دیده انداختنش تقصیر من؟
با بغضی که داشتم لبخندی از رویه درد زدم و خواستم برم با خودم گفتم
شاید اینجوری بهتر باشه اگه منو نبینه حالش جا میاد
*داشتم همینطور گریه میکردم که یکی از بچه ها داد زد
سوهییییییی
چشمامو به سمت صدا بردم که دیدم رویه زمین افتاده
از شک عصبی و فشار قلبی حالم خیلی بد بود و کف زمین افتادمو نتونستم نفس بکشم
*از جام پریدمو تو بغلم گرفتمش
همه بچه ها بالا سرش جم شدیم
*سوهیییییی سوهیییی نفسس بکشششش سوهییی گوه خوردم سوهییی عشقم منو ببین عشقم ترو خدااا سوهییی
چشماموباز کردم با لبی خشک و چشمانی خیس نگاهش کردم خواستم صورتش رو لمس کنم اما نشد
*لبخند زدم
سوهی عشقم من خوبم به خدا خوبم اروم باش سوهی نفسم
با لحنی اروم و گرفته گفتم
گریه نکن عزیز دلم دنیا بیرحمه من خوبم
یکم که وزشتو اومدن بالا سرم و حالم جا اومد خواستم برم خونه ماشین فرستاده بودن که ببرتم خونه
*دویدم سمتش
وقتی دیدمش محکم بغلش کردم و تویه گوشش گفتم
خیلییی عاشقتم مراقب خودت باش
*محکم گرفته بودمش
منم دوست دارم
(رفتم)
*رفتش و تا اخرین لحظه نگاهش کردمو بعدش رفتیم بالا سر یونا
💜تو به سوهی داشتی میخندیدی؟
🩵نه
*وقتی داشت جون میداد کجااااا بودیییییی
🩵خودتون پرتم کردین اونور گفتید نیاممم
💜(محکم زدم تو دهنش) به توم میگن رفیق؟
*بیا بریم.
💜(رفتیم)
*از اخرین ذیدارمون 3 ماه میگزره و هیچ خبری ازش ندارم وقتی بهش پیام دادم گفت
یونجیی یکی اومد باید برم
*(و بعد از اون پیام هر پیامی دادم جوابی نگرفتمو خیلی دلشوره داشتم حتی تاجای خونشونم رفتم اما نتونستم برم پیشش)
همه بچه ها گریه میکردن با خیلی بد نگاهم میکردن و میگفتن
همشش تقصیر تویه از اینجا برو میخوای بکشیش
همون لحظه با خودم گفتم
اون موقع که حالم داغون بودو با احساساتم بازی شده بود
من مردم اما کسی به دادم نرسید
الان که کسی که دوسش، دارم اسیب دیده انداختنش تقصیر من؟
با بغضی که داشتم لبخندی از رویه درد زدم و خواستم برم با خودم گفتم
شاید اینجوری بهتر باشه اگه منو نبینه حالش جا میاد
*داشتم همینطور گریه میکردم که یکی از بچه ها داد زد
سوهییییییی
چشمامو به سمت صدا بردم که دیدم رویه زمین افتاده
از شک عصبی و فشار قلبی حالم خیلی بد بود و کف زمین افتادمو نتونستم نفس بکشم
*از جام پریدمو تو بغلم گرفتمش
همه بچه ها بالا سرش جم شدیم
*سوهیییییی سوهیییی نفسس بکشششش سوهییی گوه خوردم سوهییی عشقم منو ببین عشقم ترو خدااا سوهییی
چشماموباز کردم با لبی خشک و چشمانی خیس نگاهش کردم خواستم صورتش رو لمس کنم اما نشد
*لبخند زدم
سوهی عشقم من خوبم به خدا خوبم اروم باش سوهی نفسم
با لحنی اروم و گرفته گفتم
گریه نکن عزیز دلم دنیا بیرحمه من خوبم
یکم که وزشتو اومدن بالا سرم و حالم جا اومد خواستم برم خونه ماشین فرستاده بودن که ببرتم خونه
*دویدم سمتش
وقتی دیدمش محکم بغلش کردم و تویه گوشش گفتم
خیلییی عاشقتم مراقب خودت باش
*محکم گرفته بودمش
منم دوست دارم
(رفتم)
*رفتش و تا اخرین لحظه نگاهش کردمو بعدش رفتیم بالا سر یونا
💜تو به سوهی داشتی میخندیدی؟
🩵نه
*وقتی داشت جون میداد کجااااا بودیییییی
🩵خودتون پرتم کردین اونور گفتید نیاممم
💜(محکم زدم تو دهنش) به توم میگن رفیق؟
*بیا بریم.
💜(رفتیم)
*از اخرین ذیدارمون 3 ماه میگزره و هیچ خبری ازش ندارم وقتی بهش پیام دادم گفت
یونجیی یکی اومد باید برم
*(و بعد از اون پیام هر پیامی دادم جوابی نگرفتمو خیلی دلشوره داشتم حتی تاجای خونشونم رفتم اما نتونستم برم پیشش)
۷۳۷
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.