شاهزاده
پارت 7
از تهیونگ: سریه هه یانگ رو گرفتم نیوفته اون بر اید استایل بغل کردم بردم رو تخت و دکتر رو خبر کردم وقتی فهمیدم حالش خوبه رفتم تو زیر زمبن
تهیونگ: هی هی ته یانگ
ته یانگ: اینجام
تهیونگ: کجا... خواهرت غش افتاده رو تخت تو داری گیم بازی میکنی
ته یانگ: وات چرا
تهیونگ: بیا اینو ببین دیشب ی نفر با لباس سیاه که فکر کنم مافیاست اومد اینو رو الاچیق گذاشت و رفت
هه یانگ: تهیوووونگ
تهیونگ: به هوش اومدی چته چی شده قربونت برم
هه یانگ: نامه بگو که عکسی که تو نامه دیدم تو خواب خیال بود
تهیونگ: نع اون واقعی بود
هه یانگ نامه رو از دست ته یانگ کشید و نگاش کرد
هه یانگ: اون مافیا بود... اون هرکی رو که میکشت ازش عکس میگرفت
ته یانگ نامه رو برداشت و اون چیزی که توش بود رو خوند
ته یانگ: درسته که چند سال پیش گفتم که بازی شروع شده ولی اون فقط مقدمه بود قدم دوم من اشنایی شما بود به بازی من خوش امدید
مافیا
هه یانگ: بازی اصلی شروع شده تازه
تهیونگ: هرکی بخواد مافیا باشه هر دومون. رو از سالها پبش میشناخته
ته یانگ: اخه کی مارو بل خوصوص ما سه تا رو میشناخته
هه یانگ: جلبش اینجاست که میخوایته ما بهم نزدبک بشیم
تا نقشه شو اجراکنه.... وای من گیج شدم.. یعنی جیکار میخواد بکنه دیگه... تهیونگ من.. من میترسمممم
تهیونگ بغلش کرد که اروم بشه
چند روز بعد
☆یا خدا اخه چه اتفاقی قراره بیوفته
جواب این سوال را در پارت بعد میفهمید
شرط پارت بعد
6لایک
7کامنت
حمایت کن کیوتیــــ♡♡
از تهیونگ: سریه هه یانگ رو گرفتم نیوفته اون بر اید استایل بغل کردم بردم رو تخت و دکتر رو خبر کردم وقتی فهمیدم حالش خوبه رفتم تو زیر زمبن
تهیونگ: هی هی ته یانگ
ته یانگ: اینجام
تهیونگ: کجا... خواهرت غش افتاده رو تخت تو داری گیم بازی میکنی
ته یانگ: وات چرا
تهیونگ: بیا اینو ببین دیشب ی نفر با لباس سیاه که فکر کنم مافیاست اومد اینو رو الاچیق گذاشت و رفت
هه یانگ: تهیوووونگ
تهیونگ: به هوش اومدی چته چی شده قربونت برم
هه یانگ: نامه بگو که عکسی که تو نامه دیدم تو خواب خیال بود
تهیونگ: نع اون واقعی بود
هه یانگ نامه رو از دست ته یانگ کشید و نگاش کرد
هه یانگ: اون مافیا بود... اون هرکی رو که میکشت ازش عکس میگرفت
ته یانگ نامه رو برداشت و اون چیزی که توش بود رو خوند
ته یانگ: درسته که چند سال پیش گفتم که بازی شروع شده ولی اون فقط مقدمه بود قدم دوم من اشنایی شما بود به بازی من خوش امدید
مافیا
هه یانگ: بازی اصلی شروع شده تازه
تهیونگ: هرکی بخواد مافیا باشه هر دومون. رو از سالها پبش میشناخته
ته یانگ: اخه کی مارو بل خوصوص ما سه تا رو میشناخته
هه یانگ: جلبش اینجاست که میخوایته ما بهم نزدبک بشیم
تا نقشه شو اجراکنه.... وای من گیج شدم.. یعنی جیکار میخواد بکنه دیگه... تهیونگ من.. من میترسمممم
تهیونگ بغلش کرد که اروم بشه
چند روز بعد
☆یا خدا اخه چه اتفاقی قراره بیوفته
جواب این سوال را در پارت بعد میفهمید
شرط پارت بعد
6لایک
7کامنت
حمایت کن کیوتیــــ♡♡
۴.۳k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.