درد که زن و مرد نمی شناسد
درد که زن و مرد نمیشناسد
هر دویشان دچار میشوند بودنش را
اما...
اما زن، درد را بهتر میشناسد
شدیدتر باورش میکند
عمیقتر هضم میشود در جانش
و دیرتر دل میکند از داشتنش
گویی که رازدار دردهایش باشد و...
خیانت یعنی، لب به شِکوه باز گشودن
زن...
بی رحمانه خود را در درد بروز نمیدهد،
نمیکاهد از خنده در فقرِ علت
در تحمل، فرو میرود به سکوت
به انکارِ خویش در آینه
به اثبات خودش در دیگری
تا شاید مجاب شود...
این شکنجه، سهمیست به اجبار...
از داشتن یک صفت، که نامش صبوریست
🖊@kiameem
هر دویشان دچار میشوند بودنش را
اما...
اما زن، درد را بهتر میشناسد
شدیدتر باورش میکند
عمیقتر هضم میشود در جانش
و دیرتر دل میکند از داشتنش
گویی که رازدار دردهایش باشد و...
خیانت یعنی، لب به شِکوه باز گشودن
زن...
بی رحمانه خود را در درد بروز نمیدهد،
نمیکاهد از خنده در فقرِ علت
در تحمل، فرو میرود به سکوت
به انکارِ خویش در آینه
به اثبات خودش در دیگری
تا شاید مجاب شود...
این شکنجه، سهمیست به اجبار...
از داشتن یک صفت، که نامش صبوریست
🖊@kiameem
۱۳.۵k
۱۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.