توی قلبش احساس قلقلکی میکرد
توی قلبش احساس قلقلکی میکرد
"داری باهام چیکار میکنی...میترسم یه روز از دستت بدم و دوباره به حال قبلیم بیفتم...از همه چی بیشتر از اینکه دیگه بهم محبت نکنی و دیگه نبینمت میترسم داری با قلبم چیکار میکنی ؟"
به خودش اومد و متوجه شد قلبی روی شیشه کشیده گونه هاش کمی داغ شد و خواست پاکش کنه که تهیونگ با شیطنت پرسید:
اونی که کشیدی برای منه؟
֪
"داری باهام چیکار میکنی...میترسم یه روز از دستت بدم و دوباره به حال قبلیم بیفتم...از همه چی بیشتر از اینکه دیگه بهم محبت نکنی و دیگه نبینمت میترسم داری با قلبم چیکار میکنی ؟"
به خودش اومد و متوجه شد قلبی روی شیشه کشیده گونه هاش کمی داغ شد و خواست پاکش کنه که تهیونگ با شیطنت پرسید:
اونی که کشیدی برای منه؟
֪
۲.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.