حرف دلم p/5

اینکه دورم ازت اوکی ، اینکه نمیتونی منو ببینی اوکی ، این که نمیتونی دوستم داشته باشی...اینم اوکی...اما میدونی چی از همه سخت تره؟ اینکه میتونم بهت پیام بدم ، اینکه میتونم مثله یک دوست مفید و شوخ طبع کنارت باشم اما....درواقع نمیتونم باشم ، وقتی میخوام بهت پیام بدم انقدر فکر میکنم که پشیمون میشم پیام بدم ، به یک سلام معمولی هزارتا ریشه میدم ، اگر دوست نداشته باشه جوابم بده چی؟ اگر براش اضافه باشم چی؟ اگر زیاد روی کرده باشم چی؟ اگر مسخرم کنه و منو کوچیک کنه چی؟ ، من فقط نیاز دارم یکم بهم بگی آروم باش ، نیاز دارم بهم بگی که به خودت سخت نگیر ، میخوام بهم بگی که من کنارتم ، من...سختمه که بهت فکر نکنم ، با اینکه دلم بی پروا برات تنگ شده اما عکسات رو نمیبینم ، دلم برای لبخندت تنگ شده ، میخوام فقط تو بغلت باشم و گریه کنم ، میخوام نوازشتو روی سرم حس کنم ، دارم از دلتنگیت غرق میشم ، نجاتم بده خواهش میکنم....واقعا متوجه نمیشی که چقدر دوست دارم؟ یا خودتو زدی به اون راه ، دلم برات تنگ شده و تو...فقط استوری میزاری ، کی میتونم ببینمت؟ دیگه چقدر صبر کنم ؟ میدونم بازم وقتی ببینمت مثله یه عقب مونده گوشه گیر میشم اما...اهمیت نده فقط بغلم کن ، بزار با ضربان قلبت آروم بشم ، میخوام با تو همه جا تنها باشم ، بدون مزاحم ...این خواستم خیلی زیاده؟ حداقل منو دوست خودت حساب کن ، بهم نگاه کن...بهم توجه کن...من تشنه ی حضورتم...کمکم کن...نجاتم بده...من نمیخوام با عشقم اذیتت کنم واسه همین همش سعی میکنم مخفیش کنم که اذیت نشی ، که کنارم احساس ناراحتی نکنی ، اما تنها صدایی که از خودم میشنوم ضربان قلبمه که مدام میتپه ، وقتی بهم نزدیک میشی ، وقتی دستمو میگیری ، وقتی بغلم میکنی وقتی....لبخند میزنی❤️‍🩹 نمیتونم دیگه ، کشش ندارم...من آخه اینجوری نبودم چه بلایی سرم اومده ، چرا هنوزم دارم بخاطر تو گریه میکنم؟ فکر کردم فراموشت میکنم ، فکر کردم آسونه ، اما یادم رفت که این فراموشی به قیمت له کردن قلبمه...دارم از بین میرم ، دارم فراموش میشم ، همه جا خیلی تاریکه ... تاریکه.