دو مروارید در یک صدف
پارت 1
از زبان بینا: صدای در اومد من با خوش رویی دوسون رو گذاشتم تو تخت و رفتم استقبال اون وو که با دیدن یک زن همراهش بدجور ناراحت و عصبانی شدم
بینا: اون وو ای... این کیهههه
اون وو: معرفی میکنم زنم چان یون سوک و اینجا فقط ی زن در خانه من قراره باسه دست دخترت رو بگیر و برو دیگه هم پیدات نشه
بینا: کدوم دختر اون وو من زنتم دوتا دختر بچه 2 ساله ازم داری من دوست دارم من عاشقتم چطور تونستی منو با اون معاوضه کنی
اون وو:(ظرفای رو میز رو ریخت) همین که گفتم باسویانگ میری دیگه هم بر نمی گردی
بینا: ی چشم اشک بود و ی چشم خون سو یانگ رو تو بغلم گرفته بودم و ساکم رو تو دستم داشتم میرفتم که چشم خورد به نیشخند شیطانی این گوساله ایی که زندگی منو خراب کرد
ویو به داخل خونه
یون سوک: چرا نزاشتی اون دخترتم ببره
اون وو: عزیزم من که نمیتونم هر دو رو بهش بدم اونا دخترامن ولی دوسون مثل ی یادگار از پدر مرحومم
یون سوک: اوو خوب اممم (و کرواتشو کشید)
14سال بعد......
☆چه اتفاقی در 14 سال دیگه قراره بیوفته
جواب سوال را در پارت بعد میفهمید
شرط پارت بعد
4 کامنت
5 لایک
حمایت کن کیوتیـــــــ♡♡
از زبان بینا: صدای در اومد من با خوش رویی دوسون رو گذاشتم تو تخت و رفتم استقبال اون وو که با دیدن یک زن همراهش بدجور ناراحت و عصبانی شدم
بینا: اون وو ای... این کیهههه
اون وو: معرفی میکنم زنم چان یون سوک و اینجا فقط ی زن در خانه من قراره باسه دست دخترت رو بگیر و برو دیگه هم پیدات نشه
بینا: کدوم دختر اون وو من زنتم دوتا دختر بچه 2 ساله ازم داری من دوست دارم من عاشقتم چطور تونستی منو با اون معاوضه کنی
اون وو:(ظرفای رو میز رو ریخت) همین که گفتم باسویانگ میری دیگه هم بر نمی گردی
بینا: ی چشم اشک بود و ی چشم خون سو یانگ رو تو بغلم گرفته بودم و ساکم رو تو دستم داشتم میرفتم که چشم خورد به نیشخند شیطانی این گوساله ایی که زندگی منو خراب کرد
ویو به داخل خونه
یون سوک: چرا نزاشتی اون دخترتم ببره
اون وو: عزیزم من که نمیتونم هر دو رو بهش بدم اونا دخترامن ولی دوسون مثل ی یادگار از پدر مرحومم
یون سوک: اوو خوب اممم (و کرواتشو کشید)
14سال بعد......
☆چه اتفاقی در 14 سال دیگه قراره بیوفته
جواب سوال را در پارت بعد میفهمید
شرط پارت بعد
4 کامنت
5 لایک
حمایت کن کیوتیـــــــ♡♡
۳.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.