half brother part : 15
یک قاشق دیگه برداشت بعد چشماش منو دنبال کرد دهنش به لبخند موذیانه ای باز شد و کاسه سوپو بلند کرد و مثل یک نوشیدنی سرکشید با پشت دست دهنشو پاک کرد و آهسته از لیلا عذر خواست
وقتی جونگکوک به طرف من اومد و بازومو گرفت و وارد راهروی تاریکی شد که به حمام منتهی میشد لیلا به طرفمون برگشته بود و نگاه میکرد.
منو به دیوار تکیه داد و گفت
_ تو فکر میکنی خیلی زبلی؟
قلبم خیلی محکم به قفسه سینه م میخورد سرم رو مثل لال ها تکون دادم
گفت : _ خب این شوخی رو تو شروع کردی
قبل از این که بتونم جواب بدم صورتمو با دو دست گرفت و لباشو به لبام فشار داد فلزی که از لبش آویزان بود باعث شد دهانم زخم بشه و باز بشه با ولع دهانمو باز کرد و شروع به بوسیدن من کرد
توی دهانش ناله کردم هر دو از حمله داغ زبانش شوکه و هیجان زده بودیم بدنم می لرزید بوی فوق العاده ای میداد حس میکردم دارم از افزایش فشار احساسی فرو می ریزم
در عرض چند ثانیه گرمای زبانش که به خاطر سس پیکانت بود از دهانش به درون بدنم نفوذ کرد در حال سوختن بودم حتی با وجود این که حس میکردم زبونم در حال سر شدنه اصلا نمیخواستم کنار بکشم
هرگز این طوری بوسیده نشده بودم
همون لحظه دهنش رو از من دور کرد و با تمام خباثت و بدجنسی گفت : _ نمیدونی نباید الان این جوری با من بخوابی؟
او رفت و من نفس نفس زنان توی راهرو ایستادم و دستمو روی سین گرفتم
لعنتی دهانم پر از زخم شده بود و بین پاهام به شدت نبض گرفته بود. وقتی بالاخره به اندازه کافی آرامش پیدا کردم تا برگردم متوجه شدم که نیاز به بررسی اونا دارم صورت حساب میزشونو لای دفترچه جلد چرمی گذاشتم و سر میزشان گذاشتم و مستقیم به سمت جونگکوک هلش دادم بدون این که نگاهی بندازم
شنیدم که به لیلا گفت بیرون منتظر باشه دستشو توی جیبش برد و چیزی را داخل پوشه گذاشت و کمی بعد از آن رفت
احتمالا حتى انعام هم برایم نگذاشته بود دفترچه رو باز کردم و دیدم به همراه یک بیست دلاری تسمه توری سیاه مورد علاقه منو گذاشته بود و با قلم روی پول نوشته شده بود: _ تغییر را حفظ کنید یا به جای آن به آنها تغییر دهید من حدس میزنم که بین پاهات خیلی خیس باشه
های گایز اینم از پارت هدیه 🎁 امشب لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
و نظرتون درباره این پارت بگید که خوشتون اومده یا نه
وقتی جونگکوک به طرف من اومد و بازومو گرفت و وارد راهروی تاریکی شد که به حمام منتهی میشد لیلا به طرفمون برگشته بود و نگاه میکرد.
منو به دیوار تکیه داد و گفت
_ تو فکر میکنی خیلی زبلی؟
قلبم خیلی محکم به قفسه سینه م میخورد سرم رو مثل لال ها تکون دادم
گفت : _ خب این شوخی رو تو شروع کردی
قبل از این که بتونم جواب بدم صورتمو با دو دست گرفت و لباشو به لبام فشار داد فلزی که از لبش آویزان بود باعث شد دهانم زخم بشه و باز بشه با ولع دهانمو باز کرد و شروع به بوسیدن من کرد
توی دهانش ناله کردم هر دو از حمله داغ زبانش شوکه و هیجان زده بودیم بدنم می لرزید بوی فوق العاده ای میداد حس میکردم دارم از افزایش فشار احساسی فرو می ریزم
در عرض چند ثانیه گرمای زبانش که به خاطر سس پیکانت بود از دهانش به درون بدنم نفوذ کرد در حال سوختن بودم حتی با وجود این که حس میکردم زبونم در حال سر شدنه اصلا نمیخواستم کنار بکشم
هرگز این طوری بوسیده نشده بودم
همون لحظه دهنش رو از من دور کرد و با تمام خباثت و بدجنسی گفت : _ نمیدونی نباید الان این جوری با من بخوابی؟
او رفت و من نفس نفس زنان توی راهرو ایستادم و دستمو روی سین گرفتم
لعنتی دهانم پر از زخم شده بود و بین پاهام به شدت نبض گرفته بود. وقتی بالاخره به اندازه کافی آرامش پیدا کردم تا برگردم متوجه شدم که نیاز به بررسی اونا دارم صورت حساب میزشونو لای دفترچه جلد چرمی گذاشتم و سر میزشان گذاشتم و مستقیم به سمت جونگکوک هلش دادم بدون این که نگاهی بندازم
شنیدم که به لیلا گفت بیرون منتظر باشه دستشو توی جیبش برد و چیزی را داخل پوشه گذاشت و کمی بعد از آن رفت
احتمالا حتى انعام هم برایم نگذاشته بود دفترچه رو باز کردم و دیدم به همراه یک بیست دلاری تسمه توری سیاه مورد علاقه منو گذاشته بود و با قلم روی پول نوشته شده بود: _ تغییر را حفظ کنید یا به جای آن به آنها تغییر دهید من حدس میزنم که بین پاهات خیلی خیس باشه
های گایز اینم از پارت هدیه 🎁 امشب لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
و نظرتون درباره این پارت بگید که خوشتون اومده یا نه
۷۸۷
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.