کاش تاریخو میشد عوض کرد ...
🔅روز شهادت امام باقر نذارمش پس کی ببینیمش 😭
در وسط تعزیه دخترکی به میدان دویده و گریه کنان از شمر میخواهد که از کشتن حسین (ع) صرفنظر کند. بازیگر شمر در وسط بازی مردد میماند که چه کند؛ به ادامه نقش بپردازد و یا امر دخترک را برای نشکستن دلش در مقابل این همه که برای دیدن داستان تکرار شونده همیشگی امدهاند تا بنوعی خود را در عزای حسین و خاندانش شریک کنند، بازی را رها کند.
اول ادامه تعزیه را بر طبق وظیفه انتخاب میکند و دست به گوشواره دخترک شده و انها را میخواهد و دخترک قبول میکند ولی بعد خود نیز در حالت گریه دومی را انتخاب و با دادن آب به دختر ادامه کار را رها میکند. و تاریخ در اجرای تعزیه ان محل به وسیله دخترکی، خالصانه حداقل یک بار هم که شده عوض میشود...
یاد این بیت از مولوی افتادم
تو مگو همه بجنگند وزصلح من چه اید
تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود بیفروز
در وسط تعزیه دخترکی به میدان دویده و گریه کنان از شمر میخواهد که از کشتن حسین (ع) صرفنظر کند. بازیگر شمر در وسط بازی مردد میماند که چه کند؛ به ادامه نقش بپردازد و یا امر دخترک را برای نشکستن دلش در مقابل این همه که برای دیدن داستان تکرار شونده همیشگی امدهاند تا بنوعی خود را در عزای حسین و خاندانش شریک کنند، بازی را رها کند.
اول ادامه تعزیه را بر طبق وظیفه انتخاب میکند و دست به گوشواره دخترک شده و انها را میخواهد و دخترک قبول میکند ولی بعد خود نیز در حالت گریه دومی را انتخاب و با دادن آب به دختر ادامه کار را رها میکند. و تاریخ در اجرای تعزیه ان محل به وسیله دخترکی، خالصانه حداقل یک بار هم که شده عوض میشود...
یاد این بیت از مولوی افتادم
تو مگو همه بجنگند وزصلح من چه اید
تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود بیفروز
۱۰.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.