فکر از جهان و گردش دنیا نداشتم
فکر از جهان و گردش دنیا نداشتم
دردی چنین همیشه محیّا نداشتم
عاشق شدم، دهان دلم بسته ام ولی
از مادرم که فرصت حاشا نداشتم
گفتند سالهاست دلش دست دیگریست
افتادم از دوپا و دگر نا نداشتم
دیدم رقیب را تو نگه میکنیّ و من
بستم دو دیده! چشم تماشا نداشتم
میخواستم بگویم و راحت شوم! چه حیف
حالی برای خواهش و دعوا نداشتم
شیدا شدم ، امید به فهمیدن تو بود
بیچاره من که خواهش بیجا نداشتم
رویای بودن تو مرا خوب زد زمین
کِشتی نشست بر گِل و دریا نداشتم
قرآن بیاورید!قسم میخورم که من
کمتر زِ ماجرای زلیخا نداشتم
دردی چنین همیشه محیّا نداشتم
عاشق شدم، دهان دلم بسته ام ولی
از مادرم که فرصت حاشا نداشتم
گفتند سالهاست دلش دست دیگریست
افتادم از دوپا و دگر نا نداشتم
دیدم رقیب را تو نگه میکنیّ و من
بستم دو دیده! چشم تماشا نداشتم
میخواستم بگویم و راحت شوم! چه حیف
حالی برای خواهش و دعوا نداشتم
شیدا شدم ، امید به فهمیدن تو بود
بیچاره من که خواهش بیجا نداشتم
رویای بودن تو مرا خوب زد زمین
کِشتی نشست بر گِل و دریا نداشتم
قرآن بیاورید!قسم میخورم که من
کمتر زِ ماجرای زلیخا نداشتم
۱۴.۸k
۰۴ مهر ۱۴۰۱