《 time 》....
《 time 》....
Part :11
دست ا.ت و توی دستم گرفتم و لبه ی تخت نشستم
جونگکوک:ا.ت اگه باهم ازدواج کنیم میتونم بیشتر ازت محافظت کنم
ا.ت:من حالم خوب نیست نزدیک بود بمیرم بعد هنوز میگی ازدواج
جونگکوک:باشه باشه به خودت فشار نیار
ا.ت:فردا درموردش صحبت کنیم
جونگکوک:باشه
در اتاق زده شد.
تهیونگ:جونگکوک اتاق ا.ت امادست
جونگکوک:اوکی برو پیش لیا
ا.ت و براید استایل جوری که بهش فشار نیاد بغل کردم و سرشو به قفسه ی سینم تکیه داد
منم اروم بردمش طبقه ی آخر یا همون پنجم عمارت ...
ا.ت:ج..جونگکوک اینجا خیلی بزرگه
جونگکوک: مخصوص توعه
ا.ت و روی تخت دراز کردم و پتو رو روش کشیدم
ا.ت:ممنون
بو*سه ای روی لب ا.ت زدم و دستمو از داخل دستش بیرون کشیدم
جونگکوک:شب بخیر
هنوز قدم اول رو برنداشتم که دستم توسط ا.ت کشیده شد
ا.ت:نرو
جونگکوک:چی ؟
ا.ت:پیشم بمون
جونگکوک:مطمئنی؟
ا.ت:نمیخوای که تنهام بزاری
جونگکوک:نه..ولی باید استراحت کنی
ا.ت:بیا بغلم کن تا راحت بخوابم
جونگکوک:باشه
رفتم طرف مخالف تخت دراز کشیدم و پتو رو روی خودم گذاشتم که ا.ت خودشو توی بغلم جا کرد ..
جونگکوک:مواظب زخمت باش
ا.ت:هستم
واقعا نمیدونم این همون ا.ت دوروز پیشه که بهم گفت ازت متنفرم
شاخ در اوردم از این حرفش
جونگکوک:دوست دارم
ا.ت :منم...
جونگکوک:!!
Part :11
دست ا.ت و توی دستم گرفتم و لبه ی تخت نشستم
جونگکوک:ا.ت اگه باهم ازدواج کنیم میتونم بیشتر ازت محافظت کنم
ا.ت:من حالم خوب نیست نزدیک بود بمیرم بعد هنوز میگی ازدواج
جونگکوک:باشه باشه به خودت فشار نیار
ا.ت:فردا درموردش صحبت کنیم
جونگکوک:باشه
در اتاق زده شد.
تهیونگ:جونگکوک اتاق ا.ت امادست
جونگکوک:اوکی برو پیش لیا
ا.ت و براید استایل جوری که بهش فشار نیاد بغل کردم و سرشو به قفسه ی سینم تکیه داد
منم اروم بردمش طبقه ی آخر یا همون پنجم عمارت ...
ا.ت:ج..جونگکوک اینجا خیلی بزرگه
جونگکوک: مخصوص توعه
ا.ت و روی تخت دراز کردم و پتو رو روش کشیدم
ا.ت:ممنون
بو*سه ای روی لب ا.ت زدم و دستمو از داخل دستش بیرون کشیدم
جونگکوک:شب بخیر
هنوز قدم اول رو برنداشتم که دستم توسط ا.ت کشیده شد
ا.ت:نرو
جونگکوک:چی ؟
ا.ت:پیشم بمون
جونگکوک:مطمئنی؟
ا.ت:نمیخوای که تنهام بزاری
جونگکوک:نه..ولی باید استراحت کنی
ا.ت:بیا بغلم کن تا راحت بخوابم
جونگکوک:باشه
رفتم طرف مخالف تخت دراز کشیدم و پتو رو روی خودم گذاشتم که ا.ت خودشو توی بغلم جا کرد ..
جونگکوک:مواظب زخمت باش
ا.ت:هستم
واقعا نمیدونم این همون ا.ت دوروز پیشه که بهم گفت ازت متنفرم
شاخ در اوردم از این حرفش
جونگکوک:دوست دارم
ا.ت :منم...
جونگکوک:!!
۲۵.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.