افسوس چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید
افسوس ، چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید ، یک بار دیگر مرا به زندگی بازگرداند. تصور می کردم خواهم توانست به این رشته ی پر توان عشقی که به طرف من افکنده شده است چنگ بیندازم و یک بار دیگر شانس خودم را برای زندگی و سعادت آزمایش کنم چه میدانستم که برای من ، هیچ گاه زندگی مفهوم درست خود را پیدا نخواهد کرد؟
۱.۷k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.