یک سالگیم مبارک :)
یک سال پیش، 20 بهمن، شب؛ یه دختری داشت توی پینترست میگشت. البته بعد از ساعت 12 شب بود به خاطر همین تاریخ اصلیش میشه 21 بهمن.
همینطور که میگشت به این ویدئو رسید.
وقتی داشت اونو میدید؛ یهو حس کرد غرق شده: Forever we are young ... 💜
غرق شد، توی صدای آرمیا، توی اشک های پسرا، توی اون اقیانوس بنفش که سرشار از احساسات خالصانه بود.
خدا میدونه چندبار ویدئو رو پلی کرد :)
تصمیم گرفت دنبال آهنگش بگرده. اون که نمیفهمید اونا دارن چی میگن ولی با هر بدبختی بود بالاخره آهنگ رو پیدا کرد و آهنگ تبدیل شد به اولین آهنگ از بنگتن که دانلودش کرد.
وقتی موزیک ویدئوش رو دید و ترجمه ش رو خوند با خودش فکر کرد اگر منم بودم گریه م میگرفت.
این شروع یه اتفاق بزرگ بود، یه تولد دوباره، اون دختر توی خانواده بزرگ و بنفش خودش متولد شده بود.
البته بعضیای دیگه هم بی تاثیر نبودن. اون ها کمک کرده بودن تا این دختر با بنگتن بویز آشنا بشه؛ باران، نازنین، سیما، الینا، آیه، غزل و ...
ولی در نهایت کنسرت ومبلی و همه آرمی های اون کنسرت و مروارید هایی که از چشم های اعضا سرازیر میشد باعث تولد یه آرمی گرل دیگه شد.
دیگه خسته شده بود، رفت بخوابه چون فردا هم باید میرفت مدرسه. ولی یه خوابی دید.
خواب کیم تهیونگ، همون کسی که رنگ بنفش رو به عنوان نشان همبستگی و اعتماد این خانواده انتخاب کرده بود
خواب دید کیم تهیونگ جلوش وایساده ولی پشتش به اونه.
کفش مجلسی خاکی رنگ، شلوار خاکی رنگ، پولیور سبز و یه کلاه فرانسوی خاکی؛ لباس هایی که تهیونگ پوشیده بود.
تهیونگ روش رو به سمت دخترک برگردوند و دستش رو به سمت دختر دراز کرد و با اشاره دست بهش گفت: «بیا»
اطراف اونا چیزی جز سیاهی نبود، انگار توی سیاهی بودن ولی دختر به رو به روش نگاه کرد، به همون جایی که مقصد تهیونگ بود و دختر هم قرار بود باهاش به همونجا بره. تنها چیزی که دختر از اون فاصله میدید یه حاله بزرگ بنفش بود.
تهیونگ میخواست اون رو با خودش به پرپل اوشن ببره :) 💜
بعد از این صحنه اون بیدار شد.
21 بهمن 1401، حدود ساعت 1 شب، دختری به اسم نانسی توی خانواده بی تی اس و آرمی متولد شد و امروز یک سال از اون شب تاریخی گذشته، یک سال با آرمی، یک سال با بی تی اس
امروز یک سال این آرمی گرل بزرگتر شده، یک سال از روزی که امید و شادی رو پیدا کرده میگذره، یک سال از روزی که خودش رو پیدا کرده میگذره
بنگتن، آرمی، ممنونم که توی این یک سال کنارم بودید و باهاتون یک سال بزرگتر شدم و چیز های خوبی یاد گرفتم. امیدوارم هممون تا ابد کنار هم بمونیم و معنای واقعی Apobangpo رو به همه نشون بدیم
عاشقتونم، واقعا عاشقتونم 💜
همینطور که میگشت به این ویدئو رسید.
وقتی داشت اونو میدید؛ یهو حس کرد غرق شده: Forever we are young ... 💜
غرق شد، توی صدای آرمیا، توی اشک های پسرا، توی اون اقیانوس بنفش که سرشار از احساسات خالصانه بود.
خدا میدونه چندبار ویدئو رو پلی کرد :)
تصمیم گرفت دنبال آهنگش بگرده. اون که نمیفهمید اونا دارن چی میگن ولی با هر بدبختی بود بالاخره آهنگ رو پیدا کرد و آهنگ تبدیل شد به اولین آهنگ از بنگتن که دانلودش کرد.
وقتی موزیک ویدئوش رو دید و ترجمه ش رو خوند با خودش فکر کرد اگر منم بودم گریه م میگرفت.
این شروع یه اتفاق بزرگ بود، یه تولد دوباره، اون دختر توی خانواده بزرگ و بنفش خودش متولد شده بود.
البته بعضیای دیگه هم بی تاثیر نبودن. اون ها کمک کرده بودن تا این دختر با بنگتن بویز آشنا بشه؛ باران، نازنین، سیما، الینا، آیه، غزل و ...
ولی در نهایت کنسرت ومبلی و همه آرمی های اون کنسرت و مروارید هایی که از چشم های اعضا سرازیر میشد باعث تولد یه آرمی گرل دیگه شد.
دیگه خسته شده بود، رفت بخوابه چون فردا هم باید میرفت مدرسه. ولی یه خوابی دید.
خواب کیم تهیونگ، همون کسی که رنگ بنفش رو به عنوان نشان همبستگی و اعتماد این خانواده انتخاب کرده بود
خواب دید کیم تهیونگ جلوش وایساده ولی پشتش به اونه.
کفش مجلسی خاکی رنگ، شلوار خاکی رنگ، پولیور سبز و یه کلاه فرانسوی خاکی؛ لباس هایی که تهیونگ پوشیده بود.
تهیونگ روش رو به سمت دخترک برگردوند و دستش رو به سمت دختر دراز کرد و با اشاره دست بهش گفت: «بیا»
اطراف اونا چیزی جز سیاهی نبود، انگار توی سیاهی بودن ولی دختر به رو به روش نگاه کرد، به همون جایی که مقصد تهیونگ بود و دختر هم قرار بود باهاش به همونجا بره. تنها چیزی که دختر از اون فاصله میدید یه حاله بزرگ بنفش بود.
تهیونگ میخواست اون رو با خودش به پرپل اوشن ببره :) 💜
بعد از این صحنه اون بیدار شد.
21 بهمن 1401، حدود ساعت 1 شب، دختری به اسم نانسی توی خانواده بی تی اس و آرمی متولد شد و امروز یک سال از اون شب تاریخی گذشته، یک سال با آرمی، یک سال با بی تی اس
امروز یک سال این آرمی گرل بزرگتر شده، یک سال از روزی که امید و شادی رو پیدا کرده میگذره، یک سال از روزی که خودش رو پیدا کرده میگذره
بنگتن، آرمی، ممنونم که توی این یک سال کنارم بودید و باهاتون یک سال بزرگتر شدم و چیز های خوبی یاد گرفتم. امیدوارم هممون تا ابد کنار هم بمونیم و معنای واقعی Apobangpo رو به همه نشون بدیم
عاشقتونم، واقعا عاشقتونم 💜
۱۵.۵k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.