🧡🍂
🧡🍂
#سادهدلانه گمان می کردم...
تو را در پشت سر #رها خواهم کرد!
در چمدانی که باز کردم، تو بودی...
هر #پیراهنی که پوشیدم...
عطرِ تو را با خود داشت...
و تمام #روزنامه های جهان...
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به #تماشای هر نمایشی رفتم...
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر #عطری که خریدم...
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از #حضور تو رها می شوم!
مسافر همیشه #همسفر من!..🎶📺
نزار_قبانی
#عشقولوژی
نگاشــــــته شده در:۱۴۰۲/۸/۱۰. ۹:۵۴
💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا⌋
#سادهدلانه گمان می کردم...
تو را در پشت سر #رها خواهم کرد!
در چمدانی که باز کردم، تو بودی...
هر #پیراهنی که پوشیدم...
عطرِ تو را با خود داشت...
و تمام #روزنامه های جهان...
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به #تماشای هر نمایشی رفتم...
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر #عطری که خریدم...
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از #حضور تو رها می شوم!
مسافر همیشه #همسفر من!..🎶📺
نزار_قبانی
#عشقولوژی
نگاشــــــته شده در:۱۴۰۲/۸/۱۰. ۹:۵۴
💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا⌋
۱۷.۹k
۱۰ آبان ۱۴۰۲