اعتیاد کودک ۴ ساله به مواد مخدر
#اعتیاد کودک ۴ ساله به #مواد_مخدر
امروز طی بازدید از یکی از پاتوق های حاشیه شهر با کودک چهارساله مواجه شدیم که در میان افراد معتاد و در اتاق پر از دود نشسته بود
از زیر چشمان ورم کرده و رنگ پریده این کودک متوجه شدم که کودک بیمار است و اعتیاد دارد
فورا با مدیر بهزیستی و نیروی انتظامی تماس های متعددی گرفتم تا جان یک کودک را نجات دهیم
مادر پس از پافشاری بنده اقرار کرد که مادربزرگ کودک برای اینکه فرزندم را به خود وابسته کند و اورا از من بگیرد کودک چهار ساله ام را معتاد کرد و من به خاطر بی تابی فرزندم مجبورم به اوهم مواد بدهم😭
اورژانس اجتماعی بهزیستی و نیروی انتظامی فورا به محل آمدند اما اینجا حکم قضایی لازم بود و نمی توانستیم جداسازی کودک را انجام دهیم
دنیا بر سرم خراب شده بود و نمی دانستم چکار کنم و از طرفی کودک و مادر ترسیده بودند و بی تابی می کردند
پس از نامه نگاری توسط فرمانده کلانتری ۲۶ به سمت دادسرا رفتم و نزدیک دادسرا ترافیک سنگینی بود که مجبور شدم ماشین را کنار خیابان رها کنم و دوان دوان به سمت دادسرا بروم
ساعت ۲ ظهر شده بود و دادسرا تعطیل شده بود و با هماهنگی با دفتر دادستان بالاخره به دفتر معاون دادستان رسیدم و باز هم دوان دوان به سمت ماشین رفتم و در همیر گیر و دار در لابلای ترافیک با یک ماشین تصادف کردم و روی زمین افتادم
صدای کودک از سرم بیرون نمی رفت ، بغض و عَطَش تاب و توانم را گرفته بود و خودش روضه ای بود برای من 😭
بالاخره هرطوری که بود حکم قضایی را رساندم و با همکاری بهزیستی و نیروی انتظامی کودک را به بیمارستان منتقل کردیم
از زحمات و تلاش نیروی انتظامی و اورژانس اجتماعی تشکر می کنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
امروز طی بازدید از یکی از پاتوق های حاشیه شهر با کودک چهارساله مواجه شدیم که در میان افراد معتاد و در اتاق پر از دود نشسته بود
از زیر چشمان ورم کرده و رنگ پریده این کودک متوجه شدم که کودک بیمار است و اعتیاد دارد
فورا با مدیر بهزیستی و نیروی انتظامی تماس های متعددی گرفتم تا جان یک کودک را نجات دهیم
مادر پس از پافشاری بنده اقرار کرد که مادربزرگ کودک برای اینکه فرزندم را به خود وابسته کند و اورا از من بگیرد کودک چهار ساله ام را معتاد کرد و من به خاطر بی تابی فرزندم مجبورم به اوهم مواد بدهم😭
اورژانس اجتماعی بهزیستی و نیروی انتظامی فورا به محل آمدند اما اینجا حکم قضایی لازم بود و نمی توانستیم جداسازی کودک را انجام دهیم
دنیا بر سرم خراب شده بود و نمی دانستم چکار کنم و از طرفی کودک و مادر ترسیده بودند و بی تابی می کردند
پس از نامه نگاری توسط فرمانده کلانتری ۲۶ به سمت دادسرا رفتم و نزدیک دادسرا ترافیک سنگینی بود که مجبور شدم ماشین را کنار خیابان رها کنم و دوان دوان به سمت دادسرا بروم
ساعت ۲ ظهر شده بود و دادسرا تعطیل شده بود و با هماهنگی با دفتر دادستان بالاخره به دفتر معاون دادستان رسیدم و باز هم دوان دوان به سمت ماشین رفتم و در همیر گیر و دار در لابلای ترافیک با یک ماشین تصادف کردم و روی زمین افتادم
صدای کودک از سرم بیرون نمی رفت ، بغض و عَطَش تاب و توانم را گرفته بود و خودش روضه ای بود برای من 😭
بالاخره هرطوری که بود حکم قضایی را رساندم و با همکاری بهزیستی و نیروی انتظامی کودک را به بیمارستان منتقل کردیم
از زحمات و تلاش نیروی انتظامی و اورژانس اجتماعی تشکر می کنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
۱۱.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۰