دلم از همه جا رفتن میخواهد…
دلم از همه جا رفتن میخواهد…
انگار من تنها ترین دختر این سیاره، در تاریک ترین شب این قاره، در عمیق ترین تهی این دیار و دردمندترین قشر این شهر هستم!
دردی بر قلبم ریشه کرده است و سنگینی میکند جلوی چشمانم جز تاریکی چیز دگر نیست!
ماندهام «حال» را چگونه بگذرانم؟
منی که حتی ریه هایم بدرد آمده است و هر نفس شبیه خنجر از گلویم میگذرد.
میخواهم بروم…
نمیدانم کجا!
نمیدانم چرا!
فقط میخواهم بروم و بروم و بروم…
ازین شهر، ازین دیار، ازین قاره، ازین سیاره يا شاید هم ازین دنیا…
دلم از همه جا رفتن میخواهد😔
انگار من تنها ترین دختر این سیاره، در تاریک ترین شب این قاره، در عمیق ترین تهی این دیار و دردمندترین قشر این شهر هستم!
دردی بر قلبم ریشه کرده است و سنگینی میکند جلوی چشمانم جز تاریکی چیز دگر نیست!
ماندهام «حال» را چگونه بگذرانم؟
منی که حتی ریه هایم بدرد آمده است و هر نفس شبیه خنجر از گلویم میگذرد.
میخواهم بروم…
نمیدانم کجا!
نمیدانم چرا!
فقط میخواهم بروم و بروم و بروم…
ازین شهر، ازین دیار، ازین قاره، ازین سیاره يا شاید هم ازین دنیا…
دلم از همه جا رفتن میخواهد😔
۱۲.۸k
۳۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.