باز هم شب می شود
باز هم شب می شود
پنجره اتاق را به سوی یاس های
پر طراوت می گشایم
بوی مست کننده شان خیره می کند
چشمانِ سیاهم را
به انتهای نامعلوم خیابان ...
باز هم هوای نداشتنت
در اتاق پر می شود
چگونه تاب بیاورم این همه نبودن را...
راستی
الان من تنهاترم یا تو؟؟
شبتون بخیر در پناه حق...
پنجره اتاق را به سوی یاس های
پر طراوت می گشایم
بوی مست کننده شان خیره می کند
چشمانِ سیاهم را
به انتهای نامعلوم خیابان ...
باز هم هوای نداشتنت
در اتاق پر می شود
چگونه تاب بیاورم این همه نبودن را...
راستی
الان من تنهاترم یا تو؟؟
شبتون بخیر در پناه حق...
۵.۹k
۰۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.