چشمهایت را ڪمے آبے تر از دریا نوشتم
چشمهایت را ڪمے آبے تر از دریا نوشتم
موجها را پاے مویت غرق در غوغا نوشتم
خیمه ے آغوش گرمت را پر از دلدادگی
بسترے نرم و لطیف از شانه ے قوها نوشتم
دردهاے ابرے و باریدنے را پشت پلک آسمان
خنده ها ے دلنشینت را ولے پیدا نوشتم
بعد از این بے همزبانیها تو را اے بهترین،،،
واژه واژه نور و شبنم ،حرمت والا نوشتم
آدم عشقت شدم با سیبهاے ڪال خود
من بهشتم را فقط بر سینه ے حوا نوشتم
گیجم و دور خودم میگردم از شوق حضور
من تمام عشق را پاے لبت یڪجا نوشتم
غرق پاییزم،، دلم لبریز داغ برگهاست
بیصدا بر خش خش غمها دلی صحرا نوشتم🫂
آلاه چوخ شوکورلر اولسون درگاهووه،
آلاه هامنن اورگین نگرانچلخدان گوتارسن🤲
عشقیم چوخ سوندوم کی حالون یاخچدی
موجها را پاے مویت غرق در غوغا نوشتم
خیمه ے آغوش گرمت را پر از دلدادگی
بسترے نرم و لطیف از شانه ے قوها نوشتم
دردهاے ابرے و باریدنے را پشت پلک آسمان
خنده ها ے دلنشینت را ولے پیدا نوشتم
بعد از این بے همزبانیها تو را اے بهترین،،،
واژه واژه نور و شبنم ،حرمت والا نوشتم
آدم عشقت شدم با سیبهاے ڪال خود
من بهشتم را فقط بر سینه ے حوا نوشتم
گیجم و دور خودم میگردم از شوق حضور
من تمام عشق را پاے لبت یڪجا نوشتم
غرق پاییزم،، دلم لبریز داغ برگهاست
بیصدا بر خش خش غمها دلی صحرا نوشتم🫂
آلاه چوخ شوکورلر اولسون درگاهووه،
آلاه هامنن اورگین نگرانچلخدان گوتارسن🤲
عشقیم چوخ سوندوم کی حالون یاخچدی
۱.۱k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.