عمری به بوی یاری کردیم انتظاری
عمری به بوی یاری کردیم انتظاری
زان انتظار مارا نگشود هیچ کاری
از دولت وطالعش حاصل نشود مرادی
وز محنت فراقش بر دل بماند. باری
هردم غم فراقش بر دل نهاد باری
هرلحظه دست هجرش در دل شکست خاری
ای موی تو کمندی آبروی و تو کمان
وی قامت تو سردی وی روی تو بهاری
دانم که فارغی تو ز طالع هردرد سعدی
که او زاده اشک هاست خون شد دو دیده باری
زان انتظار مارا نگشود هیچ کاری
از دولت وطالعش حاصل نشود مرادی
وز محنت فراقش بر دل بماند. باری
هردم غم فراقش بر دل نهاد باری
هرلحظه دست هجرش در دل شکست خاری
ای موی تو کمندی آبروی و تو کمان
وی قامت تو سردی وی روی تو بهاری
دانم که فارغی تو ز طالع هردرد سعدی
که او زاده اشک هاست خون شد دو دیده باری
۳.۹k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.