پسران هدفمند🥺💜
فصل دوم پارت هشتم🤩💜
با این ویدیو ببینید آهنگ سریال هوارانگه اسمش هست حتی اگ بمیرم ، فقط تو با صدای زیبای جین و تهیونگه..
از زبان جین:
خوب امروز قراره با تهیونگ آهنگ سریال هوارانگی ک قراره بسازن من و تهیونگ بخونیم باید تمرین کنیم برای همین گیتار به دست پیش تهیونگ رفتم...
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:تهیونگ تو قراره تو سریال هوارانگ بازی کنی و قراره تیتراژ آخرشو باهمدیگه بخونیم به کمکت نیاز دارمم..
تهیونگ آهی کشید و از کاناپه بلند شد... به طرف میکروفون حرکت کردیم ...
تهیونگ نفس عمیقی کشید و از روی برگه شروع کرد به خواندن:
توی قلب ترک خورده ی من+
آه کشیدنای سرد تو
بعد نوبت من شد از روی برگه بخونم:
درست مثل گلی ک آروم آروم پژمرده میشه
قلبم فرو میریزه..
باز نوبت تهیونگ شد:
به خاطر تو این عشق کشنده ست.
حتی اگ آسیب ببینم نمیتونم جلوشو بگیرم.
حتی اگ بمیرم به خاطر توعه..
بعد نوبت من شد تا آخر روز کلی تمرین کردیمم..
تهیونگ با خستگی روی کاناپه افتاد..
منم دست کمی از اون نداشتمم...
وقتی داشتمنفس میکشیدم تلفنم زنگ خورد برش داشتم دیدم شماره ی نامجونه ...
با تعجب نگاه صفحه ی موبایلم کردم و تماسو وصل کردم داد زدم:الو نامجون هیچ معلومه کدام گوری رفتی؟
صدای پشت خط سرمستانه خندید و گفت:من نامجون نیستم عزیزم ولی نامجون و دوستهات پیشمن..
داد زدم:ساجای عوضی دوستهامو ول کن چی ازمون میخوای؟
ساجا خندید:اون کوچولویی ک پنهان کردی...
داد زدم:منظورت چیه کیو میگی؟
ساجا پوزخندی زد:خودتو نزن به اون راه من میدونم تهیونگ زنده ست و پیش توعه اون رو بیار پیش من در عوض دوستهاتم میتونی پس بگیری..
خواستم جوابشو بدم زود قطعش کرد زنیکه ی احمق...
با عصبانیت گوشیمو پرت کردم روی کاناپه..
تهیونگ با استرس از جاش بلند شد و گفت:کی بود چی میگفت؟
نگاه تهیونگ کردم خدایا چجوری بهش بگم ؟
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:ساجا بود دوستهامون گرفتن.
تهیونگ با ناراحتی روی صندلی آوار شد گفت :بدبخت شدیم حالا چیکار کنیم،؟
بهش گفتم:ساجا تو رو میخواد...
تهیونگ گفت:اون از کجا میدونه من زنده م؟
ابرویی بالا انداختم...
تهیونگ:باشه بریم...
تهیونگ خواست بره حاضر بشه ک جلوشو گرفتم گفتم:دیوانه شدی این کارت یک ریسکه ساجا تو رو ببینه میکشتت میفهمی؟
تهیونگ گفت:من به درک ولی جان دوستهام مهمتره.
به تهیونگ گفتم:دلیل دشمنی ساجا با تو چیه...
تهیونگ به آرومی زمزمه کرد:اون نامادری منه..
چشمهام درشت شدن گفتم:چی گفتی؟
تهیونگ داد زد :اون نامادریمه..داستانو الان برات میگم..
نشستم روی کاناپه نگاه تهیونگ کردم تهیونگ ادامه داد..
فلش بک به ۱۰ سال قبل:
از زبان تهیونگ:
ساجا:ببین تهیونگ من عاشقتم کی میخوای اینو بفهمی؟
نظر بدین🥺💜
با این ویدیو ببینید آهنگ سریال هوارانگه اسمش هست حتی اگ بمیرم ، فقط تو با صدای زیبای جین و تهیونگه..
از زبان جین:
خوب امروز قراره با تهیونگ آهنگ سریال هوارانگی ک قراره بسازن من و تهیونگ بخونیم باید تمرین کنیم برای همین گیتار به دست پیش تهیونگ رفتم...
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:تهیونگ تو قراره تو سریال هوارانگ بازی کنی و قراره تیتراژ آخرشو باهمدیگه بخونیم به کمکت نیاز دارمم..
تهیونگ آهی کشید و از کاناپه بلند شد... به طرف میکروفون حرکت کردیم ...
تهیونگ نفس عمیقی کشید و از روی برگه شروع کرد به خواندن:
توی قلب ترک خورده ی من+
آه کشیدنای سرد تو
بعد نوبت من شد از روی برگه بخونم:
درست مثل گلی ک آروم آروم پژمرده میشه
قلبم فرو میریزه..
باز نوبت تهیونگ شد:
به خاطر تو این عشق کشنده ست.
حتی اگ آسیب ببینم نمیتونم جلوشو بگیرم.
حتی اگ بمیرم به خاطر توعه..
بعد نوبت من شد تا آخر روز کلی تمرین کردیمم..
تهیونگ با خستگی روی کاناپه افتاد..
منم دست کمی از اون نداشتمم...
وقتی داشتمنفس میکشیدم تلفنم زنگ خورد برش داشتم دیدم شماره ی نامجونه ...
با تعجب نگاه صفحه ی موبایلم کردم و تماسو وصل کردم داد زدم:الو نامجون هیچ معلومه کدام گوری رفتی؟
صدای پشت خط سرمستانه خندید و گفت:من نامجون نیستم عزیزم ولی نامجون و دوستهات پیشمن..
داد زدم:ساجای عوضی دوستهامو ول کن چی ازمون میخوای؟
ساجا خندید:اون کوچولویی ک پنهان کردی...
داد زدم:منظورت چیه کیو میگی؟
ساجا پوزخندی زد:خودتو نزن به اون راه من میدونم تهیونگ زنده ست و پیش توعه اون رو بیار پیش من در عوض دوستهاتم میتونی پس بگیری..
خواستم جوابشو بدم زود قطعش کرد زنیکه ی احمق...
با عصبانیت گوشیمو پرت کردم روی کاناپه..
تهیونگ با استرس از جاش بلند شد و گفت:کی بود چی میگفت؟
نگاه تهیونگ کردم خدایا چجوری بهش بگم ؟
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:ساجا بود دوستهامون گرفتن.
تهیونگ با ناراحتی روی صندلی آوار شد گفت :بدبخت شدیم حالا چیکار کنیم،؟
بهش گفتم:ساجا تو رو میخواد...
تهیونگ گفت:اون از کجا میدونه من زنده م؟
ابرویی بالا انداختم...
تهیونگ:باشه بریم...
تهیونگ خواست بره حاضر بشه ک جلوشو گرفتم گفتم:دیوانه شدی این کارت یک ریسکه ساجا تو رو ببینه میکشتت میفهمی؟
تهیونگ گفت:من به درک ولی جان دوستهام مهمتره.
به تهیونگ گفتم:دلیل دشمنی ساجا با تو چیه...
تهیونگ به آرومی زمزمه کرد:اون نامادری منه..
چشمهام درشت شدن گفتم:چی گفتی؟
تهیونگ داد زد :اون نامادریمه..داستانو الان برات میگم..
نشستم روی کاناپه نگاه تهیونگ کردم تهیونگ ادامه داد..
فلش بک به ۱۰ سال قبل:
از زبان تهیونگ:
ساجا:ببین تهیونگ من عاشقتم کی میخوای اینو بفهمی؟
نظر بدین🥺💜
۷.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.