🥟 : بنگ چان تولدت مبارک!!!!!
🥟 : بنگ چان تولدت مبارک!!!!!
🐺 : هاا؟؟ چیشد؟
🥟 : ضبطم تموم شده بود و داشتم میرفتم ولی تا دیدم داری لایو میگیری به راننده گفتم ماشین رو برگردونه.
🐺 : واوووو جدی؟؟؟
🐺 : ولی شبیه دژاوو بود. قبلا توی تولد هام، من توی خوابگاه تنها بودم و هیونجین میاومد و اینجوری بود که " هیونگ نمیتونی تنها باشی ! "
🥟 : " تولدته !!! باید بری بیرون !!! " هیونگ رو میکشوندم بیرون و غذا میخوردیم
🐺 : درسته، غذا میخوردیم ممنونم! الان برو و استراحت کن!
🥟 : چشم تولدت مبارک بنگ چان
🐺 : هیونجین بای !
🥟 : بای !
🐺 : کیوت... چرا اینقدر کیوته... جدی...
*ذوقشو... مادر... من که گریه نمی کنم...😭🥹
🐺 : هاا؟؟ چیشد؟
🥟 : ضبطم تموم شده بود و داشتم میرفتم ولی تا دیدم داری لایو میگیری به راننده گفتم ماشین رو برگردونه.
🐺 : واوووو جدی؟؟؟
🐺 : ولی شبیه دژاوو بود. قبلا توی تولد هام، من توی خوابگاه تنها بودم و هیونجین میاومد و اینجوری بود که " هیونگ نمیتونی تنها باشی ! "
🥟 : " تولدته !!! باید بری بیرون !!! " هیونگ رو میکشوندم بیرون و غذا میخوردیم
🐺 : درسته، غذا میخوردیم ممنونم! الان برو و استراحت کن!
🥟 : چشم تولدت مبارک بنگ چان
🐺 : هیونجین بای !
🥟 : بای !
🐺 : کیوت... چرا اینقدر کیوته... جدی...
*ذوقشو... مادر... من که گریه نمی کنم...😭🥹
۱.۱k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.