سناریو از مستر کیم
گوشه دامنتو توی دستت گرفتی و از پله ها پایین رفتی: چرا برگشتی؟ تو که نمیخواستی ببینیم
دستشو توی جیب شلوارش گذاشت و یه قدم نزدیکت اومد: توقع نداری که اجازه بدم دست بقیه بهت بخوره؟؟
نگاهتو از چشماش گرفتی: اجازه؟ تو چرا باید اجازه بدی؟ تو که ازم متنفری
آهسته از کنارش رد شدی و از سالن خارج شدی
خط عطر شیرین و خنکت دورشو محاصره کردن
سرشو کمی کج کرد و ابرو هاشو بالا برد: عطرت همیشه دیوونم میکنه
هنگام خروج از مراسم باد شدیدی توی محیط پیچید و لرز خاصی توی بدنت ایجاد کرد
پسری که پیرهن سفیدی همراه با جلیقه مشکی تنش بود با گیلاسی که از شراب قرمز و خونی رنگ پر بود نزدیکت شد
جرئه ایی از شراب قرمزش نوشید و کتش رو از یقه روی انگشت هاش نگهداشت: به نظر میاد سردتونه خوشحال میشم کُتم رو توی تنت ببینم مادمازل
دستشو روی بند های نازک پشت لباست کشید
ترکیب سرما و حس مور مور شدن تنت رو بی حس و یخ زده کرده بود
لبخندی زدی و گفتی: اوه ممنونم اوپا
گیلاس شرابشو توی دستت داد و کتش رو تنت کرد: بهتون بیشتر از من میاد مادام
لبخند بیجونی تحویلش دادی و با خداحافظی ساده از آخرین پله سالن پایین اومدی
لیوان شرابو دست کارمند های ایستاده کنار ورودی سالن دادی و سوار ماشین شدی
بعد از حدود نیم ساعت جلوی در خونت پیاده شدی و کیفت رو توی دستت گرفتی
کارت رو جلوی در خونه گرفتی و صدای باز شدن قفل در رو شنیدی
قبل از اینکه وارد خونه بشی دستی مردونه دور کمرت حصار شد: این برای کیه تنته؟
گرمی نفسش به گردنت برخورد میکرد
صدای کشیده شدن دندون هاش روی هم به گوشت رسید: سریع درش بیار و کت منو تنت کن سریع باش
دستشو از دور کمرت باز کردی: آقای کیم..رسیدم خونه
به کت احتیاجی نیست ممنون
خواستی وارد خونه بشی که اینبار با دو تا دستش کمرتو محکم به خودش چسبوند و لباشو کنار گوشت آورد: دارم دیوونه میشم!
اگه درست یادم باشه اونجا ازم پرسیدی چرا اومدم پیشت و الان باید در جواب بگم که
تنها کسی که میتونه کمرتو توی دستاش بگیره و عطرتو حس کنم خودمم!!
بقیش پارت بعد..
دستشو توی جیب شلوارش گذاشت و یه قدم نزدیکت اومد: توقع نداری که اجازه بدم دست بقیه بهت بخوره؟؟
نگاهتو از چشماش گرفتی: اجازه؟ تو چرا باید اجازه بدی؟ تو که ازم متنفری
آهسته از کنارش رد شدی و از سالن خارج شدی
خط عطر شیرین و خنکت دورشو محاصره کردن
سرشو کمی کج کرد و ابرو هاشو بالا برد: عطرت همیشه دیوونم میکنه
هنگام خروج از مراسم باد شدیدی توی محیط پیچید و لرز خاصی توی بدنت ایجاد کرد
پسری که پیرهن سفیدی همراه با جلیقه مشکی تنش بود با گیلاسی که از شراب قرمز و خونی رنگ پر بود نزدیکت شد
جرئه ایی از شراب قرمزش نوشید و کتش رو از یقه روی انگشت هاش نگهداشت: به نظر میاد سردتونه خوشحال میشم کُتم رو توی تنت ببینم مادمازل
دستشو روی بند های نازک پشت لباست کشید
ترکیب سرما و حس مور مور شدن تنت رو بی حس و یخ زده کرده بود
لبخندی زدی و گفتی: اوه ممنونم اوپا
گیلاس شرابشو توی دستت داد و کتش رو تنت کرد: بهتون بیشتر از من میاد مادام
لبخند بیجونی تحویلش دادی و با خداحافظی ساده از آخرین پله سالن پایین اومدی
لیوان شرابو دست کارمند های ایستاده کنار ورودی سالن دادی و سوار ماشین شدی
بعد از حدود نیم ساعت جلوی در خونت پیاده شدی و کیفت رو توی دستت گرفتی
کارت رو جلوی در خونه گرفتی و صدای باز شدن قفل در رو شنیدی
قبل از اینکه وارد خونه بشی دستی مردونه دور کمرت حصار شد: این برای کیه تنته؟
گرمی نفسش به گردنت برخورد میکرد
صدای کشیده شدن دندون هاش روی هم به گوشت رسید: سریع درش بیار و کت منو تنت کن سریع باش
دستشو از دور کمرت باز کردی: آقای کیم..رسیدم خونه
به کت احتیاجی نیست ممنون
خواستی وارد خونه بشی که اینبار با دو تا دستش کمرتو محکم به خودش چسبوند و لباشو کنار گوشت آورد: دارم دیوونه میشم!
اگه درست یادم باشه اونجا ازم پرسیدی چرا اومدم پیشت و الان باید در جواب بگم که
تنها کسی که میتونه کمرتو توی دستاش بگیره و عطرتو حس کنم خودمم!!
بقیش پارت بعد..
۱۹.۳k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.