بعضی وقتا اون قد دلم برات تنگ میشه که حس میکنم تک تک سلول

#بعضی وقتا اون قد دلم برات تنگ میشه که حس میکنم تک #تک سلولام از هم جدا میشن و میان تا دنبالت بگردن،من با این قضیه مشکل ندارم،اینکه مثل یه استخر خالیه به درد نخور بمونم تا برگردن سر جاشون ناراحتم نمیکنه،ولی خب میدونی ازون جایی که تو همیشه دست #نیافتنی بودی، پس #اونام پیدات نمیکنن،و چیزی که بعضی وقتا باعث میشه خوشگلیات تار شه اینه که تو اصلا #منتظر من نیستی که اگه اتفاقی جایی ببینی ذره ذره وجودم از هم متلاشی شده به #خاطر پیدا کردن ذره ای از وجود تو حتی خوشحالم نمیشی ینی میگم شاید حتی روتو #برگردونی و وانمود کنی منو ندیدی و هنوزم فک میکنی حالم #خوبه در حالی که نشستم اینجا و آرزو میکنم ذرات وجودم برنگردن تو جسمی که مثل اسبی که پاهایش #شکسته و به هیچ دردی نمیخوره، بهترین راه #خلاص کردنشه،پس نیازی بهشون ندارم،و عجیب تر از همه چی #میدونی چیه؟،یه بغل دو ثانیه ایه تو میتونه ذره های متلاشی شدمو از هر جای دنیام شده برشون گردونه #سرجاشون،جم شن تو دستام و طوری بغلت کنم که یبارم تو #دلت واسه بغله من تنگ شه:)
#تکست_خاص