بامن باش..
℘=7
★ویو ات★
صبح از خاب بیدار شدم...واقعا خسته بودم..نیازی به دور بر کردم خمیازه کشیدم...از تخت خوابم بلند شدم رفتم کارام کردم
موهامو شونه کردم از اتاق رفتم بیرون یونا رو دیدم بیدار بود
ات:عع..خانم یونا روز جمعه بیدار شده افرین
یونا :گگگگ...زر نزن مامان بیدارم کرد
ات:اها....چه جالب..
یونا:مامان داره پنکیک شکلاتی درست میکنه میخوری؟
ات:پنکیک شکلاتی...عوممم حتماااا...
م ات:دخترا بیایین صبحونتو رو بخورین
خواهرا:عوم باشه...
ات:مامان ....بابا چرا نی؟؟
م ات:بابات رفته یه سفر کاری...
ات:اها
یونا:ات...
ات:چیه...بازدی میخایی؟
یونا:دیشب اون پسر کی بود باش بودی؟مگه نگفتی با دوستام میرم؟دوست پسر داری....؟؟ماماننن نگاا این دوس پسر داره با این سنش...نچ نچ...
ات:گه نخور اولا با دوستام رفته بودم خرید دومم دوستام رفتن خونشون منم تنها بودم توی خیابون مویچیرو هم دیدم باهم رفتیم!!!
یونا: دروغ نگو...تو دوس پسر داری نمیگی بگووو
ات:میگم من دوس پسر ندارم...چرا الکی حرف میزنی.؟(بلند)
یونا:زر نزن...داری دیشب کی بود؟؟؟(داد)
م ات:بس کنین دخترا...
ات:اول اون شروع کرد...مامان من دیشب بهتون گفتم...
یونا:الکی نگو...تو دوس...
م ات:بس کنین ...با دوتاتونم...مگه بچه این(بلند)
★پرش زمان ٭روز بعد٭★
★ویو مویچیرو★
امروز که ات رو دیدم خیلی ناراحت و پوکر بود ..حالش بد بود
مویچیرو:ات خوبی؟
ات:اه...اره خوبم(خنده فیک)
مویچیرو:خوب نیستی؟
ات:خوبم..
مویچیرو:ات بیا بریم حیاط شاید هوا بهت بخوره خوب بشی
ذهن مویچیرو:فک نکنم ات حالش خوب باشه....ناراحت بودم
ات رو بردم توی حیاط
مویچیرو :الن حالت خوب شد...
ات:اره خوبم...
مویچیرو :چیزی شده بگو...
ات:نه خوبم....
★پرش زمان٭زنگ اخر٭★
استاد:خب فردا امتحان دارین خوب درساتون رو بخونین
دانش آموزان :چشممم
★ویو ات★
اهه حوصله درس خوندن ندارم
کانائه:بچه ها میایین بعد ازمدرسه بریم کتاب خونه؟
بچه ها:حتمااا بریم
ات:ام ...من نمیام...
کانائه:ناز نکننن بیااا
ات:باشه حالا اصرار میکنی ....
★_________★
خب اینم پارت جدید
کام:20
لایک:15
★ویو ات★
صبح از خاب بیدار شدم...واقعا خسته بودم..نیازی به دور بر کردم خمیازه کشیدم...از تخت خوابم بلند شدم رفتم کارام کردم
موهامو شونه کردم از اتاق رفتم بیرون یونا رو دیدم بیدار بود
ات:عع..خانم یونا روز جمعه بیدار شده افرین
یونا :گگگگ...زر نزن مامان بیدارم کرد
ات:اها....چه جالب..
یونا:مامان داره پنکیک شکلاتی درست میکنه میخوری؟
ات:پنکیک شکلاتی...عوممم حتماااا...
م ات:دخترا بیایین صبحونتو رو بخورین
خواهرا:عوم باشه...
ات:مامان ....بابا چرا نی؟؟
م ات:بابات رفته یه سفر کاری...
ات:اها
یونا:ات...
ات:چیه...بازدی میخایی؟
یونا:دیشب اون پسر کی بود باش بودی؟مگه نگفتی با دوستام میرم؟دوست پسر داری....؟؟ماماننن نگاا این دوس پسر داره با این سنش...نچ نچ...
ات:گه نخور اولا با دوستام رفته بودم خرید دومم دوستام رفتن خونشون منم تنها بودم توی خیابون مویچیرو هم دیدم باهم رفتیم!!!
یونا: دروغ نگو...تو دوس پسر داری نمیگی بگووو
ات:میگم من دوس پسر ندارم...چرا الکی حرف میزنی.؟(بلند)
یونا:زر نزن...داری دیشب کی بود؟؟؟(داد)
م ات:بس کنین دخترا...
ات:اول اون شروع کرد...مامان من دیشب بهتون گفتم...
یونا:الکی نگو...تو دوس...
م ات:بس کنین ...با دوتاتونم...مگه بچه این(بلند)
★پرش زمان ٭روز بعد٭★
★ویو مویچیرو★
امروز که ات رو دیدم خیلی ناراحت و پوکر بود ..حالش بد بود
مویچیرو:ات خوبی؟
ات:اه...اره خوبم(خنده فیک)
مویچیرو:خوب نیستی؟
ات:خوبم..
مویچیرو:ات بیا بریم حیاط شاید هوا بهت بخوره خوب بشی
ذهن مویچیرو:فک نکنم ات حالش خوب باشه....ناراحت بودم
ات رو بردم توی حیاط
مویچیرو :الن حالت خوب شد...
ات:اره خوبم...
مویچیرو :چیزی شده بگو...
ات:نه خوبم....
★پرش زمان٭زنگ اخر٭★
استاد:خب فردا امتحان دارین خوب درساتون رو بخونین
دانش آموزان :چشممم
★ویو ات★
اهه حوصله درس خوندن ندارم
کانائه:بچه ها میایین بعد ازمدرسه بریم کتاب خونه؟
بچه ها:حتمااا بریم
ات:ام ...من نمیام...
کانائه:ناز نکننن بیااا
ات:باشه حالا اصرار میکنی ....
★_________★
خب اینم پارت جدید
کام:20
لایک:15
۴.۸k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.