0
0
p³
_______
ویو ات
رسیدیم خونه(تو پست بعدی عکسشو میزارم نمیخام حجم پست زیاد شه)
تمش مشکی و سفید بود
_اینجا ک،کجاس؟
تهیونگ: هوم..؟خونمه ..
_عا خیلی خشگله
تهیونگ:ممنون ..برو تو اتاق مهمون لباسات.....چیزه..گلیه... یه لباس از تو کمد انتخاب کن
_م،ممنون فقط اتاق کجاس؟
تهیونگ:برو بالا سمت چپ اولین اتاق
_اوک ممنون
رفتم اونجا لباسامو درآوردم...دیدم بدنم کثیفه تصمیم گرفتم یه حموم برم ..
بعد از ۵ مین از حموم بیرون اوندم با حوله
که تهیونگ درو باز کرد
_جیغ
ویو تهیونگ
صدایی از ات نمیومد رفتم دم اتاقش یه سر بهش زدم که اونو با هوله دیدم
ا.ت:جیغغغ
خواستم بیام نزدیکش ساکتش کنم که ...
_______
خماری؟
شوخیدم
بریم ادامه ..
خمارییییی😃
p³
_______
ویو ات
رسیدیم خونه(تو پست بعدی عکسشو میزارم نمیخام حجم پست زیاد شه)
تمش مشکی و سفید بود
_اینجا ک،کجاس؟
تهیونگ: هوم..؟خونمه ..
_عا خیلی خشگله
تهیونگ:ممنون ..برو تو اتاق مهمون لباسات.....چیزه..گلیه... یه لباس از تو کمد انتخاب کن
_م،ممنون فقط اتاق کجاس؟
تهیونگ:برو بالا سمت چپ اولین اتاق
_اوک ممنون
رفتم اونجا لباسامو درآوردم...دیدم بدنم کثیفه تصمیم گرفتم یه حموم برم ..
بعد از ۵ مین از حموم بیرون اوندم با حوله
که تهیونگ درو باز کرد
_جیغ
ویو تهیونگ
صدایی از ات نمیومد رفتم دم اتاقش یه سر بهش زدم که اونو با هوله دیدم
ا.ت:جیغغغ
خواستم بیام نزدیکش ساکتش کنم که ...
_______
خماری؟
شوخیدم
بریم ادامه ..
خمارییییی😃
۸۳۰
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.