بامن باش..
℘=14
-ویو ات-
صبح از خاب بیدار شدم کارامو کردم صبحونم ذو خوردم اتاقم رو جمع کردم
ات:هوفف خیلی کار دارم ..
همین لحظه گوشی ات زنگ خورد
ات:کیه!! شمارش ناشناس..
ات گوشی رو جواب داد
ات:بله..شما
_سلام ات خوبی؟
ات:شما؟ صداتون اشناس..
_من کلارا عم یادت نمیاد؟
ات:وای کلارا چند وقتی از خبری نبود..خیلی دلتنگتم...
کلارا:منم..امروز کاری ندارم میایی بریم کافه هوم
ات:حله...ساعت 5 بریم؟
کلارا: باشه.
ات: من کلی کار دارممم میبینمت...
کلارا:باشه...فعلا..
ات:فعلا
ات گوشی رو قطع ...
-پرش زمان-
ساعت 4:50
ات کاراش رو انجام داد و از خونه زد بیرون..کلارا~دوست قدیمی ات~ رو کنار یه پارک دید..
ات:وای سلام خوبی....
کلارا : سلامم خوبم...وای چقد زیبا شدیی
ات:ممنون ..تو اممم...
کلارا:خب بریم کافه؟
ان:بریمم...
.
ان: این کافه خوبه..هوم
کلارا : اره
وارد شدن و یجا نشستن...
کلی باهم حرف زدن بعدش هم رفتن شهربازی و کلی کیف دادد...
★_________★
نام نام..خیلی کار داذم الن تونستم بنویسم...ببخشید اگه کم شد🥲
خب بخونین منم تازه یادم اومد بنویسم...حیح..
کام20
لایک 10
-ویو ات-
صبح از خاب بیدار شدم کارامو کردم صبحونم ذو خوردم اتاقم رو جمع کردم
ات:هوفف خیلی کار دارم ..
همین لحظه گوشی ات زنگ خورد
ات:کیه!! شمارش ناشناس..
ات گوشی رو جواب داد
ات:بله..شما
_سلام ات خوبی؟
ات:شما؟ صداتون اشناس..
_من کلارا عم یادت نمیاد؟
ات:وای کلارا چند وقتی از خبری نبود..خیلی دلتنگتم...
کلارا:منم..امروز کاری ندارم میایی بریم کافه هوم
ات:حله...ساعت 5 بریم؟
کلارا: باشه.
ات: من کلی کار دارممم میبینمت...
کلارا:باشه...فعلا..
ات:فعلا
ات گوشی رو قطع ...
-پرش زمان-
ساعت 4:50
ات کاراش رو انجام داد و از خونه زد بیرون..کلارا~دوست قدیمی ات~ رو کنار یه پارک دید..
ات:وای سلام خوبی....
کلارا : سلامم خوبم...وای چقد زیبا شدیی
ات:ممنون ..تو اممم...
کلارا:خب بریم کافه؟
ان:بریمم...
.
ان: این کافه خوبه..هوم
کلارا : اره
وارد شدن و یجا نشستن...
کلی باهم حرف زدن بعدش هم رفتن شهربازی و کلی کیف دادد...
★_________★
نام نام..خیلی کار داذم الن تونستم بنویسم...ببخشید اگه کم شد🥲
خب بخونین منم تازه یادم اومد بنویسم...حیح..
کام20
لایک 10
۵.۱k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.