مجالی نیست
مجالی نیست
تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم
که گیسوانت را یک به یک
شعری باید و ستایشی.
دیگران
معشوق را مایملک خویش میپندارند
اما من
تنها میخواهم تماشایت کنم
قلب من
آستانه ی گیسوانت را، یک به یک میشناسد
فراموشم مکن!
و بخاطر آور که عاشقت هستم
مگذار در این دنیای تاریک بی تو گم شوم
موهای تو
این سوگواران سرگردان بافته
راه را نشانم خواهند داد
به شرط آنکه، دریغشان مکنی...
پابلو_نرودا
تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم
که گیسوانت را یک به یک
شعری باید و ستایشی.
دیگران
معشوق را مایملک خویش میپندارند
اما من
تنها میخواهم تماشایت کنم
قلب من
آستانه ی گیسوانت را، یک به یک میشناسد
فراموشم مکن!
و بخاطر آور که عاشقت هستم
مگذار در این دنیای تاریک بی تو گم شوم
موهای تو
این سوگواران سرگردان بافته
راه را نشانم خواهند داد
به شرط آنکه، دریغشان مکنی...
پابلو_نرودا
۱۱.۸k
۲۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.