دلنوشته ای Amir

من از میان تجربه هایی می آیم که جرم داشت
و لیکن جریمه شدم
و امروز حواسم را بیشتر جمع میکنم
یاد گرفتم هر سیب خوشمزه ای را نباید گاز بزنم
یاد گرفتم جای بعضی از آدمها رو پر نکنم و بگذارم همانطور خالی بماند
یاد گرفتم راست هر چیز جذابتر است
و تا آدم اشتباهی در کنارت نباشد هیچوقت چپ نمیکنی
تجربه ارزانترین چیزی بود که خیلی گران برایم تمام شد
امروز معنیه یک گل سرخ که دلت را گرم میکند را میفهمم
پناه جان میدانم زندگی ات جای زخم هایی است که بیصدا خورده ای زخم هایی که به اسم دختر بودن حتی اجازه نالیدن برای آنها را نداری
میدانم با تمام اراده و آگاهی گاهی همچون دختر بچه ای کوچک دلت یک آغوش گرم و پر از نوازش میخواهد
ولی غصه نخور نگران نباش هر موقع دلت گرفت شک نکن خدایی هست

جمعه 11فروردین 1402
9صبح