وطن جان!
وطن جان!
کاش میشد زیر پیراهن تو را آسوده پنهان کرد،
تو را چون شاخههای یاس، لای دفتری جا داد،
وَ میشد برد تا جایی تو را، با عشق درمان کرد.
وطن جان! خستهای، قدری هوای تازه میخواهی،
برای زخمها مرهم، تو بیاندازه میخواهی...
وطن جان! کاش همراهم تو را تا دشت میبردم،
تو را تا جادههای دور و بیبرگشت، میبردم...
کاش میشد زیر پیراهن تو را آسوده پنهان کرد،
تو را چون شاخههای یاس، لای دفتری جا داد،
وَ میشد برد تا جایی تو را، با عشق درمان کرد.
وطن جان! خستهای، قدری هوای تازه میخواهی،
برای زخمها مرهم، تو بیاندازه میخواهی...
وطن جان! کاش همراهم تو را تا دشت میبردم،
تو را تا جادههای دور و بیبرگشت، میبردم...
۳.۱k
۰۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.