داشت بلند بلند میخندید!
داشت بلند بلند میخندید!
به سادگی هاش، زودباوری هاش
تا اینکه برگشت و صورتش تو آیینه دیدم! چشماش بی فروغ و پر اشک بود چونه اش داشت میلرزید!...
دلم برای دخترک تو آیینه سوخت
اومدم بگم چرا اینقدرضعیف شدی، شکسته شدی، مگه چندسالته؟!
داد زد، جیغ کشید گفت این تاوان گناهایی ک کردم!!!
گفتم آخه این تاوان چرا تمومی نداره، این همه سال داری تاوان میدی چرا بقیه تاوان دل شکستن تورو نمیدن! چرا خدا اونارو نادیده گرفته چسبیده به تو که باید تاوان بدی...
گفت شاید دوس داره من زودتر خسته بشم برم پیشش 🚶♀️🙂
حیف دخترک تو آیینه 💔
به سادگی هاش، زودباوری هاش
تا اینکه برگشت و صورتش تو آیینه دیدم! چشماش بی فروغ و پر اشک بود چونه اش داشت میلرزید!...
دلم برای دخترک تو آیینه سوخت
اومدم بگم چرا اینقدرضعیف شدی، شکسته شدی، مگه چندسالته؟!
داد زد، جیغ کشید گفت این تاوان گناهایی ک کردم!!!
گفتم آخه این تاوان چرا تمومی نداره، این همه سال داری تاوان میدی چرا بقیه تاوان دل شکستن تورو نمیدن! چرا خدا اونارو نادیده گرفته چسبیده به تو که باید تاوان بدی...
گفت شاید دوس داره من زودتر خسته بشم برم پیشش 🚶♀️🙂
حیف دخترک تو آیینه 💔
۱۳.۹k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳