اگه من بجای عمربودم باورمیکردم
اگه من بجای عمربودم باورمیکردم
درسته اسیه به عمر یاسمین حسودی میکنه
ولی عمرباید باور میکرد در قسمت بعدش که دیدم عمر میره توی انباری خونه احمد رو دنبال میکنه چون مادر بزرگ عمر رو شوال اونجا زندانی کرد
عمر انباری رو میگرده قرص قلب مادر بزرگش رو پیدا میکنه شوال میرسه خونه با عمر رو به رو میشه باهم بحث میکنن شوال مجبور میشه تعریف کنه عمر اونو توی انباری زندانی میکنه احمدشوهرش. سارپ. یاسمین بچه هاشون به مدت3روز میرن مسافرت از شوال هیچ خبری ندارن
شوال3روز تو انباری شاید بمیره چون اونجاش نشون نداد تموم شد
یکشنبه میاد دیدم براتون تعریف میکنن
درسته اسیه به عمر یاسمین حسودی میکنه
ولی عمرباید باور میکرد در قسمت بعدش که دیدم عمر میره توی انباری خونه احمد رو دنبال میکنه چون مادر بزرگ عمر رو شوال اونجا زندانی کرد
عمر انباری رو میگرده قرص قلب مادر بزرگش رو پیدا میکنه شوال میرسه خونه با عمر رو به رو میشه باهم بحث میکنن شوال مجبور میشه تعریف کنه عمر اونو توی انباری زندانی میکنه احمدشوهرش. سارپ. یاسمین بچه هاشون به مدت3روز میرن مسافرت از شوال هیچ خبری ندارن
شوال3روز تو انباری شاید بمیره چون اونجاش نشون نداد تموم شد
یکشنبه میاد دیدم براتون تعریف میکنن
۵.۰k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱