واییییییییییی
واییییییییییی
من یه دونه گربه داشتم
دختر خالم اومد خونمون
بعد اون کوچولوعه
عی با گربه بازی کرد
بعد بردش تو اتاق
وقتی رفتن رفتم تو اتاق ببینم کجاست
دیدم دختر خالم بردتش خونشون
ما هم رفتیم دنبالش
گربمو پس گرفتیم
ولی بعد مرد
من یه دونه گربه داشتم
دختر خالم اومد خونمون
بعد اون کوچولوعه
عی با گربه بازی کرد
بعد بردش تو اتاق
وقتی رفتن رفتم تو اتاق ببینم کجاست
دیدم دختر خالم بردتش خونشون
ما هم رفتیم دنبالش
گربمو پس گرفتیم
ولی بعد مرد
۴۸۳
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.