افسون شده p18
در ماشین و باز کردم و رفتم بیرون هوای سوزناک بین موهام می پیچید و صورتم رو نوازش میکرد قطره های آروم و بی صدای بارون همینطور می بارید به ماشین تکیه زدم و به آسمون چشم دوختم دراکو : اخمی بین ابروهام نشست و با صدایی نسبتا بلند گفتم یا سوار میشی یا خودم میرم! اورانوس : جوابی ندادم و از ماشین فاصله گرفتم دراکو : دختر چقد لج میکنی سوار شو دیگه، به دور و ورت نگاه کن جنگله! میخوای غذای گرگا بشی؟ هوم؟ اورانوس : ترجیح میدم پیش گرگ ها باشم ولی نه کنار کسی که در قالب دوست از پشت بهم خنجر زده! دراکو : باز شروع کرد سوار میشی یا برم؟! اورانوس : نگاهی به اطراف انداختم و در ماشین و باز کردم دراکو : لبخندی زدم اورانوس : کوله پشتیم رو از روی صندلی ماشین برداشتم و روی شونم انداختم و در ماشین و بستم و از ماشین فاصله گرفتم دراکو : مات و مبهوت بهش خیره شدم نه مثل اینکه واقعا رو حرفت میمونی اورانوس : من حرفامو زدم خدافظ! با قدم های آروم قدم میزدم هنوز با ماشین همونجا ایستاده بود دراکو : بهش خیره شده بودم و لبخندی روی لبم نشست چه دختر لجبازیه! دستم رو روی فرمون چرخوندم و با ماشین بهش نزدیک شدم و پنجره رو پایین اوردم و بهش نگاهی انداختم و با صدای بلند لب زدم : شایدم دراکو به خاطر لجبازیت دوام نیاورده و رفته تو کما! اورانوس : تک خنده ای کردم و بهش نگاهی انداختم اون لجبازی منو دوست داشت! دراکو : خیلی حاضر جوابی بچه اورانوس : لبخند روی لبم محو شد ب..بچه؟! دراکو : بچه ای دیگه اورانوس : دراکو بهم میگفت بچه:) دراکو : نگاهم رو ازش گرفتم، دختر خانوم فهمیدم لجبازی سوار شو خطرناکه اینجا!
۳.۶k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.