‹‹ با اجازه غزلی تازه فدایت کرده ام...
‹‹ با اجازه غزلی تازه فدایت کرده ام...
بر سر سجده نه در شعر دعایت کرده ام،
با اجازه ز همه دست کشیدم امشب،
و تو را از وسط جمع سوایت کرده ام
با اجازه ز تو و چشم و لبت می گویم
چه کنم دست خودم نیست هوایت کرده ام،
با اجازه تو طبیبی و منم باز مریض...
تو بزن بوسه بگو باز دوایت کرده ام!
با اجازه به خیالات خودم می پیچم،
مثلا بودی و این بار صدایت کرده ام..
با اجازه ز شما و بی اجازه ز همه...
بوسه بر شعر زدم باز دعایت کرده ام! :) ››
-کیم تهکوک(تهووک)
بر سر سجده نه در شعر دعایت کرده ام،
با اجازه ز همه دست کشیدم امشب،
و تو را از وسط جمع سوایت کرده ام
با اجازه ز تو و چشم و لبت می گویم
چه کنم دست خودم نیست هوایت کرده ام،
با اجازه تو طبیبی و منم باز مریض...
تو بزن بوسه بگو باز دوایت کرده ام!
با اجازه به خیالات خودم می پیچم،
مثلا بودی و این بار صدایت کرده ام..
با اجازه ز شما و بی اجازه ز همه...
بوسه بر شعر زدم باز دعایت کرده ام! :) ››
-کیم تهکوک(تهووک)
۱.۶k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.