اون پرواز هیرت انگیز
part 6
از زبان یون
اتاق آماده بود برادرم اومد نشوندمش تو تشک پتو رو کشیدم رو پاش براش قرص هاش رو آوردم بعد که خود لیوان رو بردم و توش دمنوش ریختم بردم براش، دمنوش رو که خورد رفتم لیوان رو جمع کنم وقتی برگشتم داشت بیهوش میشد بهش گفتم چرا نمیخوابی جواب داد
٪اما من بدون تو نمیخوابم
+اما من قبل اینکه مامان و بابا بیدار بشن حمام رو تمیز کنم
از زبان یون
برگشتم حرفم رو تموم کنم دیدم بیهوش شده مثل اینکه دارو ها اثر خودشون رو گزاشتن من برم کارام مونده لیوان رو شستم قرص ها رو جمع کردم کتری رو شستم رفتم سراغ حمام حوله رو جمع کردم آب وان رو خالی کردم گل برگ ها رو جمع کردم انداختم ستل زباله شمع هارو برداشت گزاشتم تو گنجه شمع های روی زمین رو تمیز کردم مسواک رو تمیز کردم گزاشتم سر جاش در خمیر دندون رو بستم گزاشتم سر جاش
سینک رو آب کشیدم لیوان جلو سینک رو آب کشیدم گزاشتم سرجاش
داخل وان رو آب کشیدم و زمین رو طی
اومدم بیرون برق رو خاموش کردم و در حمام رو بستم لباسای خیس رو به همراه پادری که کاملن خیس بود انداختم لباس شویی و روشنش کردم چتر ها رو سر جاشون آویزون کردم بعد رفتم داخل اتاق داداشم و بعله همه کمدش رو ریخته بود بیرون وای که این داداش من چه شلخته یه اتاق رو هم مرتب کردم برقش رو خاموش و درش رو بستم دیدم خونه سرد شده دیدم درا بازه درارو سریع بستم و بخاری رو زیاد کردم آه بالاخره کارام تموم شد لباسام رو عوض کردم و لباس های راحتی پوشیدم وارد اتاق شدم تا بخوابم که مامانم وارد اتاق شد
(علامت برای مامان یون <)
< آهای آع خودت بیدار شدی چه عالی زود باش حاضر شو باید بری مدرسه
+ (آخ العان یادم اومد که مامانم نمیدونه که پروندم رو گرفتم و از مدرسه اومدم بیرون ) باشه مامانی برو بیرون تا من حاضر بشم
از زبان یون
اتاق آماده بود برادرم اومد نشوندمش تو تشک پتو رو کشیدم رو پاش براش قرص هاش رو آوردم بعد که خود لیوان رو بردم و توش دمنوش ریختم بردم براش، دمنوش رو که خورد رفتم لیوان رو جمع کنم وقتی برگشتم داشت بیهوش میشد بهش گفتم چرا نمیخوابی جواب داد
٪اما من بدون تو نمیخوابم
+اما من قبل اینکه مامان و بابا بیدار بشن حمام رو تمیز کنم
از زبان یون
برگشتم حرفم رو تموم کنم دیدم بیهوش شده مثل اینکه دارو ها اثر خودشون رو گزاشتن من برم کارام مونده لیوان رو شستم قرص ها رو جمع کردم کتری رو شستم رفتم سراغ حمام حوله رو جمع کردم آب وان رو خالی کردم گل برگ ها رو جمع کردم انداختم ستل زباله شمع هارو برداشت گزاشتم تو گنجه شمع های روی زمین رو تمیز کردم مسواک رو تمیز کردم گزاشتم سر جاش در خمیر دندون رو بستم گزاشتم سر جاش
سینک رو آب کشیدم لیوان جلو سینک رو آب کشیدم گزاشتم سرجاش
داخل وان رو آب کشیدم و زمین رو طی
اومدم بیرون برق رو خاموش کردم و در حمام رو بستم لباسای خیس رو به همراه پادری که کاملن خیس بود انداختم لباس شویی و روشنش کردم چتر ها رو سر جاشون آویزون کردم بعد رفتم داخل اتاق داداشم و بعله همه کمدش رو ریخته بود بیرون وای که این داداش من چه شلخته یه اتاق رو هم مرتب کردم برقش رو خاموش و درش رو بستم دیدم خونه سرد شده دیدم درا بازه درارو سریع بستم و بخاری رو زیاد کردم آه بالاخره کارام تموم شد لباسام رو عوض کردم و لباس های راحتی پوشیدم وارد اتاق شدم تا بخوابم که مامانم وارد اتاق شد
(علامت برای مامان یون <)
< آهای آع خودت بیدار شدی چه عالی زود باش حاضر شو باید بری مدرسه
+ (آخ العان یادم اومد که مامانم نمیدونه که پروندم رو گرفتم و از مدرسه اومدم بیرون ) باشه مامانی برو بیرون تا من حاضر بشم
۴۵۸
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.