پارت ⁵ فصل ²
تهیونگ: من مثلا قراره با این مبارزه کنم؟
نایا با صدای ارومی پشت گوش تهیونگ گف: اون عجیب تر از این حرفاس
تهیونگ که بدنش مور مور شده بود خودشو از نایا دور کرد و گف: تو کی هسی؟
نایا: عا خودمو معرفی نکردم من نایام میشه گف همیشه با کارینا سر و کار دارم چون منو اون به هم کمک میکنیم ینی بیشتر من به اون و تو؟
تهیونگ: من تهیونگم و اونطور ک فهمیدم قراره جهنمو اداره کنم..
نایا لب زد: اداره کردن اونجا کار اسونیه
تهیونگ: واقعا؟
نایا: بیای اینجارو اداره کنی مث کارینا عجیب غریب میشی
کارینا اومد پشت نایا آروم با انگشتش زد رو شونه ی نایا و اروم پشت گوش نایا گف: نظرت چیه با کسایی که جدید اومدن لاس نزنی و زندگی نامه ی منو لو ندی؟
این حرف کارینا باعث شد هم نایا هم کارینا تک خنده ای بکنن
تهیونگ از شدت کیوت بودن این دو نفر زبونش بند اومده بود و خنده های نایا رو خیلی دوس داشت البته خنده های کارینا و نایا شباهت های زیادی داشتن و البته بهتر بود بگه که کلا کارینا و نایا شباهت های زیادی داشتن ولی توی خنده ی کارینا یه غم خاصی بود توی خنده ی نایا هم این غم بود ولی توی خنده ی کارینا عمیق تر بود و چشمای اون دو نفر غم زیادی رو تحمل میکرد ولی کی میدونست دلیلشون چیه..شکست عشقی،موفق نشدن،راضی نبودن از زندگی ای که داشتن و شایدم مخلوط اینا کی میدونست
کارینا رو به تهیونگ گفت: ما دیه میریم ترجیح میدم به جای جنگ و این حرفا همه این چیزا رو با صحبت حل کنیم
کارینا و نایا یه تک نگاهی به هم انداختن و همزمان به اون سه نفری که تهیونگو گرفته بودن نشونه دادن بیان کنار
کارینا رو به تهیونگ: بزا ته این ماجرا که بهتره بدون جنگ باشه رو بت بگم اخر سرش قراره از اداره کردن اینجا ازاد شیم و تناسخ پیدا کنیم بریم سراغ زندگی خودمون
کارینا رو به نایا: درسته
نایا به نشونه مثبت سر تکون داد و با صدای آرومی لب زد: آره درسته
کارینا با صدای ارومی روبه نایا لب زد: بریم
و اون دو نفر تهیونگ رو با گیج شدنش از دست اون دو نفر تنها گذاشتن
یهو نسیمی وزید و موهای تهیونگو تکون داد که باعث شد تهیونگ بع خودش بیاد
تهیونگ همونطور که سوالای پیچیده ای درباره اون دو دختر تو ذهنش مرور میشد با صدای ارومی که حتی خودشم نمیشنید لب زد: در چه حد غیر قابل تشخیصن ولی غم تو چشماشون یچیز دیه رو میگف ولی اون تک خنده ها ساز مخالفی به معنی غم اون چشما میزدن
این دو دختر عجیب غریب باعث درگیر شدن ذهن تهیونگ شده بودن ولی این دو دختر هیچ درگیری ذهنی ای درباره تهیونگ نداشتن چون خیلی زود تونستن تشخیص بدن ینی کارینا خیلی زود تونست تشخیص بده تهیونگ از نایا خوشش اومده..
چون کارینا از دور داشت نگاشون میکرد
نایا با صدای ارومی پشت گوش تهیونگ گف: اون عجیب تر از این حرفاس
تهیونگ که بدنش مور مور شده بود خودشو از نایا دور کرد و گف: تو کی هسی؟
نایا: عا خودمو معرفی نکردم من نایام میشه گف همیشه با کارینا سر و کار دارم چون منو اون به هم کمک میکنیم ینی بیشتر من به اون و تو؟
تهیونگ: من تهیونگم و اونطور ک فهمیدم قراره جهنمو اداره کنم..
نایا لب زد: اداره کردن اونجا کار اسونیه
تهیونگ: واقعا؟
نایا: بیای اینجارو اداره کنی مث کارینا عجیب غریب میشی
کارینا اومد پشت نایا آروم با انگشتش زد رو شونه ی نایا و اروم پشت گوش نایا گف: نظرت چیه با کسایی که جدید اومدن لاس نزنی و زندگی نامه ی منو لو ندی؟
این حرف کارینا باعث شد هم نایا هم کارینا تک خنده ای بکنن
تهیونگ از شدت کیوت بودن این دو نفر زبونش بند اومده بود و خنده های نایا رو خیلی دوس داشت البته خنده های کارینا و نایا شباهت های زیادی داشتن و البته بهتر بود بگه که کلا کارینا و نایا شباهت های زیادی داشتن ولی توی خنده ی کارینا یه غم خاصی بود توی خنده ی نایا هم این غم بود ولی توی خنده ی کارینا عمیق تر بود و چشمای اون دو نفر غم زیادی رو تحمل میکرد ولی کی میدونست دلیلشون چیه..شکست عشقی،موفق نشدن،راضی نبودن از زندگی ای که داشتن و شایدم مخلوط اینا کی میدونست
کارینا رو به تهیونگ گفت: ما دیه میریم ترجیح میدم به جای جنگ و این حرفا همه این چیزا رو با صحبت حل کنیم
کارینا و نایا یه تک نگاهی به هم انداختن و همزمان به اون سه نفری که تهیونگو گرفته بودن نشونه دادن بیان کنار
کارینا رو به تهیونگ: بزا ته این ماجرا که بهتره بدون جنگ باشه رو بت بگم اخر سرش قراره از اداره کردن اینجا ازاد شیم و تناسخ پیدا کنیم بریم سراغ زندگی خودمون
کارینا رو به نایا: درسته
نایا به نشونه مثبت سر تکون داد و با صدای آرومی لب زد: آره درسته
کارینا با صدای ارومی روبه نایا لب زد: بریم
و اون دو نفر تهیونگ رو با گیج شدنش از دست اون دو نفر تنها گذاشتن
یهو نسیمی وزید و موهای تهیونگو تکون داد که باعث شد تهیونگ بع خودش بیاد
تهیونگ همونطور که سوالای پیچیده ای درباره اون دو دختر تو ذهنش مرور میشد با صدای ارومی که حتی خودشم نمیشنید لب زد: در چه حد غیر قابل تشخیصن ولی غم تو چشماشون یچیز دیه رو میگف ولی اون تک خنده ها ساز مخالفی به معنی غم اون چشما میزدن
این دو دختر عجیب غریب باعث درگیر شدن ذهن تهیونگ شده بودن ولی این دو دختر هیچ درگیری ذهنی ای درباره تهیونگ نداشتن چون خیلی زود تونستن تشخیص بدن ینی کارینا خیلی زود تونست تشخیص بده تهیونگ از نایا خوشش اومده..
چون کارینا از دور داشت نگاشون میکرد
۵.۸k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.