عشق بی پایان

عشق بی پایان
پارت²/¹

ویوی ات

زنگ خونه خورد
دیدم جیمین استفاده دمه در رفتم پیشش ات : چرا اینجایی
جیمین با صدای بی حوصله گفت :من اومدم دنب
یهو حرفشو ادامه نداد و بیهوش شد همینجوری ازش خون می‌ریخت گوشیش خوبه رمز نداشت زنگ زدم ارژانس اومد
نشستم رو صندلی اونو بردن اتاق عمل دیگه زمین خیس شده بود از بس گریه کردم یهو سیاهی

یهو بلند شدم دیدم جیمین بالا سرمه اومد بقلم کرد دوتامون گریه کردیم
ات:میگم جیمین ما الان چند روزه خوابیدم
جیمین:دو روز
ات :چی پدرم مادرم چی
جیمین:میدونی برای چی قش کردی چرا چون پدرت اومد با شلاق زدت ما نمیدونستیم
ولی امروز مرخص میشی
ات:پس من امروز نمیشه برم خونه
جیمین: برای چی
ات :دوست داری من بمیرم !؟؟؟
جیمین: نه برای چی
ات :جیمین تو پدرم نمیشناسی
جیمین :چرا میشناسم
ات :از کجا
جیمین : مشخصات بگم
ات اره بگو
جیمین:شروع میکنم
اسم :کیم جونگ اون
اسم مافیایی :بلرین
اسم زن ناتنی :املی
اسم زن واقعی : اتلیا
اسم فرزند :ات
اسم پسر :هیونجین
اسم دختر ناتنی :کانی
ات:وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااآاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
جیمین:اره پس چی فکر کردی
دوتامون زدیم زیر خنده


واسه پارت بعدی دوتا لایک ده تا کامنت